زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
پیروز پورهادی
پیروز پورهادی
به تو می اندیشم..
به تو می اندیشم..
به تو و خاطره هایت
و هزاران نفسی
که درون نفسم ریختی و
شوق تو دارد بسی...
متن پیروز پورهادی
بهار در خزان..
باز جوانه زدی
بوسه بر چشمی
عاشقانه زدی
در میانه راه
لابلای هزار..
برگ عاشقی
آشیانه زدی
بهار را گفتم..
اینجا جنوب ست و خزان بار سفر بسته
اینجا هزاران عاشقی از این جهان رسته
اینجا بهار از نو سرود عشق می خواند
اینجا زمی...
متن پیروز پورهادی
قدم به قدم..
قدم به قدم
عاشقانه..خیس می شویم
زیر باران و با هزار خاطره لبریز می شویم
قدم به قدم
شانه به شانه
دست در دست
در آغوش هم پیر می شویم...
متن پیروز پورهادی
سرود شادی..
کاش میشد بهانه کنیم
آتشی بر دل زمانه کنیم
کاش میشد سرود شادی را
خنده بر لبی ترانه کنیم...
متن پیروز پورهادی
شعر تو..
گفتی بخند و شعری با من بخوان دوباره
خندیدم و تو رفتی کردی به من اشاره
حالا که من خزانم دردی بر استخوانم
مانده ست تا همیشه شعر تو بر لبانم...
متن پیروز پورهادی
میزند باران..
میزند باران هزاران
آتشست بر چشمه ساران
بوسه هایش به چه زیباست..
بر لب خشک بهاران...
متن پیروز پورهادی
یاد مادر..
مادرم قصه تو خوب شنیدن دارد
بوسه بر چشم تو و غصه چکیدن دارد
مادرم پر شده این چشم ز تصویر تو و
من و آن عاشق و این خفته که دیدن دارد...
متن پیروز پورهادی
تنهاتر از تنها..
باز تنها میشوم تنهاتر از تنها
باز..رفتنها و رفتنها و رفتنها
در نگاهم شاعری می گفت با خود..
پیرم و دردم هزاران
آتشست بر چشمه ساران
اشک میریزم و تنها
مانده ام در عکس یاران...
متن پیروز پورهادی
تنهایی..
تنهاییم خوبست
گاهی برای هر..
عشقی
که مغلوبست
پ ن
تنهاییم دردیست
تا بینهایت ها
آن هم برای شوق
دیدار محبوبست
1402/07/03...
متن پیروز پورهادی
به کجا چنین شتابان..
به کجا چنین شتابان تو شتاب می کنی تو
که جهان هستیم را تو به خواب می کنی تو
همه سبز و سرخوش مست همه آتشین و سرمست
که به بوسه ای جهان را تو خزان می کنی تو
تو بهار عاشقانی تو کریم و مهربانی
که به مهر، آذر آبان رو به خواب ...
متن پیروز پورهادی
جوان دگری..
اینجا خزانست و بهار دیگری
که بر آن سوته دلان
گرد هم آیند هزار
بزنند خاک به سر
بهر جوان دگری
پنجشنبه
1402/06/16...
متن پیروز پورهادی
در جان عاشقی آن را فرو کنی..
گاهی تلاشت را در سینه میبینم
گاهی درون دل بی کینه میبینم
گاهی به تشویقی مهرت فزون شود
گاهی به مهر تو جانی برون شود
انبوهی از اشعار در جان تو خفته ست
خفته ست درون دل در تو نهفته ست
آینده روشن است باید برون کنی
...
متن پیروز پورهادی
پاییز بیاید..
یک قدم مانده که پاییز بیاید و هزار
بوسه بر چشم من و برگ درختان بزند...
متن پیروز پورهادی
شعر و شادی یا که خنده..
ای که زیبایی سرود عشق خوان
ای که در جان منی تو کشت آن...
متن پیروز پورهادی
هویدا می کنی..
گیرم که تصویر مرا در چشم حاشا می کنی
عاشق منم..
ای مهربان
گاهی تو هم
آن را هویدا میکنی...
متن پیروز پورهادی
شادی
شادی را گفتم..
گفتم تا به کی غم ها
آیدش بر ما.؟
چون شنید آن رفت
رفت و ما تنها
مانده ایم امروز
غصه و ماتم
میخوریم غم ها...
متن پیروز پورهادی
صبح دگریست..
خبرت هست که زیبا نگریست
پشت این محرکه عشق تو شور دگریست
خبرت هست ندانستی و من
پشت این صبح سحر گوی تو صبح دگریست...
متن پیروز پورهادی
که نشد..
خواستم خوب بخندم که نشد
با تو آن عهد و پیمانه ببندم که نشد
خواستم شعر تو را تا به ابد
بر دل و سینه بخوانم که نشد...
متن پیروز پورهادی
انار خندان..
چه خوشست بوسه به لبهای تو زیبا بزنم
چو لبت قرمز و شیرین و به دریا بزنم
تو اناری چو شرابی که لبش خورده ترک
بوسه بر جان و دل و کوی تو رعنا بزنم...
متن پیروز پورهادی
سجده گاه عشق..
جان ست
قبله اش روح و روان ست...
متن پیروز پورهادی
باز دار..
یار خود خواندیم و افکار تو را چون راز دار
سینه ام آتش گرفت چشم و زبانم باز دار...
متن پیروز پورهادی
سجده گاه عشق جان ست
قبله اش روح و روان ست...
متن پیروز پورهادی
سه نقطه...
یعنی مطلب ناتمام است
شکوه شعر توست
چون بوسه ای...
بر چشم عام است...
متن پیروز پورهادی
آتش به جان زاگرس..
باز هم آتش به جانم خیمه زد
آدمی نادان آمد شیهه زد
باز هم می سوزم و کاری دگر
بر نمی آید و باید صیحه زد
متاسفانه هر چند وقت یک بار آتش به جان زاگرس می اندازند انگار قرار نیست روی آرامش بیند...
متن پیروز پورهادی
خویش باد..
صبحتان زیبا و نورش بیش باد
آتشش بر جان ما و خویش باد...
متن پیروز پورهادی
به آتش میکشد..
رنج ها را لاله ها بردند و خون
بیخود از کنجی نمی آید برون
ای که درجان منی تو گوش کن
حرفها ناگفته ماند خاموش کن
گوش کن این سرزمین افسون شده ست
خاک آن مرداب و دل ها خون شده ست
تا به کی باید سرود عشق خوان
تا به کی افسونگری و کشت ...
متن پیروز پورهادی
مهمان کن امشب..
به لبخندی مرا مهمان کن امشب
نفس در سینه و لرزان کن امشب
بیا و آسمان را پر ستاره
چنان ماه شب تابان کن امشب
که لبخندت هزاران شوق دارد
هزاران بوسه ای بر جان کن امشب...
متن پیروز پورهادی
آفرین بر تو..
تو شاعری سلطان شعری آفرین بر تو
تو خالقی آن خالق افکار و ذهنی آفرین بر تو
شاداب کردی این دل و جان و جهان را
صیقل زده ست اشعار تو روح و روان را...
متن پیروز پورهادی
زخم را نمی بیند..
خوشا آن کس که کورست و نمی بیند
خوشا آن کس که دردی دارد و هرگز نمی شیند
خوشا آن کس که مادرزاد کر بود و
در این عالم سخن هایی نمی چیند
ندانستم که ذات آدمی جز ذات بد نیست
نمک می پاشد و زخم را نمی بیند...
متن پیروز پورهادی
سلامت نور چشمیست که بر جان میگزارم
کلامت درد عشقیست که آن طاقت ندارم...
متن پیروز پورهادی
ادامه