زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
"اشعار علی مولایی"
علی مولایی نویسنده در سبک سپید کلاسیک رباعی سپکو غزل و...ashaar_alimolaee @پیج انیستا ashaar_alimolaee @
گوشه نشینی ام را
مپرس
گیر کرده ام
به گوشه ی نگاهی
علی مولایی...
متن اشعار علی مولایی
شعر اندامت را
از حفظم
و مدام
از کتاب تنت
لبخوانی می کنم
داستان سینه ات را
علی مولایی...
متن اشعار علی مولایی
دست بکار شد
معمار بی کسی
ویرانی
به نیمه ی دیگرم
رخنه کرد
علی مولایی...
متن اشعار علی مولایی
شانه های خاکی
خستگی هایم را
به حاشیه می کشند
جاده تند پیچده است
پاهایم ازدستور
شانه خالی می کنند
علی مولایی...
متن اشعار علی مولایی
ریشه های ما
به پینارِوطن بود
نادان ها
سنگ به شاخه ها
می زدند
علی مولایی
خوشه خوشه
شاخه های ما
تبرهای بی ریشه را
گردن نمی گرفت
زبان موریانه
چرب بود
علی مولایی...
متن اشعار علی مولایی
گلویم را
بغضی قورت داده است
درگوشه ی شب
دستهای خیسی
گریه ام را پاک می کند
تا قطره قطره
پایین بروم
ازگلوی اشکها
علی مولایی...
متن اشعار علی مولایی
قناعت میکنم
بربوسه ای از کنج
لب هایش
که شال گردنش
بسته است راهم
برگلویش را
علی مولایی...
متن اشعار علی مولایی
خرابم
بیخودی
لالم
زبانم
دست نمی گیرد
زمن تا موبه مو
با تو بگویم
درد
دلهارا
علی مولایی...
متن اشعار علی مولایی
چنان آشفته ام
از گیسوانت
باج می گیرم
اگر بازار
سودایی براین
آشفتگی باشد
علی مولایی...
متن اشعار علی مولایی
زبان به گوشه نشینی
چه کرده ای
عادت
بیا دهان بگشا
گاه زود دیر
شود
علی مولایی...
متن اشعار علی مولایی
آغوشت را
چگونه روزه بگیرم
وقتی عسل چشمانت
دهان نگاهم راآب می اندازد
ومن
پنهانی قورت می دهم
طعم نگاهت را
علی مولایی...
متن اشعار علی مولایی
مرا درشفاخانه ی آغوشت
بستری کن
تا با آرامبخشی از لبانت
عاشقانه هایم را
در حصار بازوانت
چُرت بزنم
علی مولایی...
متن اشعار علی مولایی
عاشقی را
از کوچه ای آغاز کردم
که پنجره هایش
میله بافته بود
دور خودش
کاش
پرده ی اتاقت
تورا پشت پنجره
به آغوش نمی کشید
علی مولایی...
متن اشعار علی مولایی
چیزی بگو
منصورچشمانت
کدامین عشق را
بردار تحسر
حلاجی می کند
که بغداد نگاهت
شبلی های دست به سنگ را
به تمسخر گرفته است
...
متن اشعار علی مولایی
آهای دخترک چوپان
خماری چشمانت را
از کدامین آهو
به ارث برده ای
که هر صیادی
چوپان نگاهت می شود
علی مولایی...
متن اشعار علی مولایی
کمی شعر
با طعم لبهایت
تمام این
سطرها را
عاشق میکند
علی مولایی...
متن اشعار علی مولایی
نه لب به خنده کنم بازو
نی گلایه کنم
سکوت آخر این ماجرای
تلخ من است
علی مولایی...
متن اشعار علی مولایی
صد غزل می سرایم
از چشمت
دست لرزانم ار
قلم گیرد
علی مولایی...
متن علی مولایی
تو همان
جمله ای
هستی
که هیچ وقت
نمی نویسمت
تا غیر ازخودم
کسی تورا
نخواند
علی مولایی...
متن علی مولایی
اندیشه ام را
تلنگر می زند
رهگذربیگانه ای
که لمس دستهایش
آخرین اندیشه ام شد
علی مولایی...
متن اشعار علی مولایی
بیداری ام را
درآلاچیق چشمانت
بر چله می نشینم
تا شاید به اجابت برسد
التماس شب بیداری هایم
علی مولایی...
متن علی مولایی
دایه ی نگاهت
چه مادرانه لالایی میخواند
کدامین عشق نورس
زبان گشوده است
درگهواره ی نگاهت
علی مولایی...
متن علی مولایی
صحرا
آهای دخترک صحرا
چشمان آهو تبارت
رام سیاه چادر کدام ایل اند
که اینگونه
دلم را
صحرا نشین کرده است
علی مولایی
سپکو...
متن علی مولایی
دردهای تازه
عصای فرسوده را
به تمسخر گرفته اند
که مدت هاست
بامن دست به دست می کند
دردهای کهنسالم را
...
متن اشعار علی مولایی
لب به لب
خنده هایم
تورا
لومیدهند...
متن اشعار علی مولایی