زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
دل نوشته های پاییزی
✍نویسنده کانال اشعار https://t.me/majid_rafiezad
جمعه ها
مشتاق یک نفسم از تو
لمس حضورت
و کافه ای برای سخن گفتن دست هایمان
حواسم پرت موسیقی صدایت شود
و پرت نگاهی سرشار از نور عشق
بیا که در کنارت
همین حواس پرتی هاست
که تمام دلتنگی غروب جمعه را
ریشه کن می کند
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
زمین گیرم کرد دلتنگی
کسی نیست خاک دلم را بتکاند
تنهایم ؛
و این تنهایی است که هر شب
قصه ی مشتی خاک
و قلبی پاک را روایت می کند
چه زجری می کشد گوشم
که هر شب می شنود با ماه
قصه ی خاک و دل و
سوز جدایی را
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
هر لحظه ثانیه شمار
نبودنت را فریاد می زند
ضربان قلبم چه ناکوک می شود
وقتی که ساعت
به وقت نبودنت
کوک است
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
میان نوشته هایم
سه نقطه
مدفن حرف هایی بود
که هرگز به زبان نیاوردم
تو نیز نخواندی
نه از نگاهم
نه از سه نقطه هایی که
عشق را
فریاد می زدند
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
هوای نبودنت
همیشه سرد است
حتی عصر تابستان ؛
میان کوچه های عشق
جای قدم هایت خالی است
بودنت به قلبم
همیشه چنگ می زند
بیا که بیش از این مرا
طاقت انتظار نیست
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
کاش نگاهم
در تو گره نمی خورد
و کشتی آرزوهایم
کنار ساحل چشم هایت
هرگز پهلو نمی گرفت
دستم به جزیره ی آغوشت نمی رسید
و هیچ شبی با صدای نفس هایت
به خواب نمی رفتم
کاش غریبه ای بودم برایت
که بعد از رفتنت
اینگونه بی تو بودن را
احساس نمی کردم
...
متن مجید رفیع زاد
در انتظار آمدنت
عقربه های امید
و ثانیه شمار ساعت انتظار را
التماس می کردم
تا لحظه ای به خواب بروند
افسوس من ماندم و ساعت صفر
و تجسم نگاهت
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
دلم پاییز می خواهد
دلم رقصیدن برگ درختان را سر شاخه
کمی بوییدن عطر تو را با مهر می خواهد
دلم یک آسمان لبریز از رحمت
و برق آن دو چشمان تو را در نیمه های شب
به زیر بارش باران ولی با عشق می خواهد
دلم پاییز می خواهد ولی اینجا زمستان است
هوای دوری ...
متن مجید رفیع زاد
دوست می دارم
هر آنچه را
که با تو می توان شمرد !
الا شمردن
نفس های بی تو ماندن را
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
هر صبح
به استقبال چشم هایت می آیم
پنجره ی قلبت را می کوبم
و لحظه ی باشکوه افق چشم هایت را
به انتظار می نشینم
طلوع کن
که محتاجم
به یک مژه بر هم زدنت
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
در مسیر عشق
در کوله هایمان
هزار بیت غزل بود
ترانه بود و سپید
قسمت بهانه شد
تا انتخاب تو
تنها سکوت باشد و
سکوت
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
عروس شعرهای من
دوستت دارم است
که تنها محرم چشم های توست
با عشق بخوان
و با مهر در آغوش بگیر
ای تنها دلیل زندگی ام
دوستت دارم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
خاطراتمان را نبش قبر نکن !
ریشه اش را از قلبم کنده ام
دیگر نه با آمدنت بهار می شود
و نه ریشه ی خشکیده سبز
تو از عشق سیرابی و
دلم کویری است تشنه
من به سراب قانعم
دلخوشی سراب را از من نگیر
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
در عزایی که
ماه طبل عزا شود
ملائک نوحه می خوانند
ستارگان سینه می زنند
و ابرها می گریند
کهکشان ها بیرق و کتل را
بر فراز آسمان ها
به اهتزاز در می آورند
به خورشید خبر دهید
صبح فردا
با شال عزایش طلوع کند
چون تمام عالم
کربلا شده است
مجید ...
متن مجید رفیع زاد
بی تو نفس می کشم و عمر تباه می کنم
در انتهای شعر خود ورق سیاه می کنم
میان لحظه های من فقط خیال روی توست
که روز و شب به قاب عکس تو نگاه می کنم
قسم به آیه آیه ی کلام قرآن مجید
به روی سجاده ی خود نظر به ماه می کنم
دست به سوی آسمان میان ربنا...
متن مجید رفیع زاد
مبادا اشتباه کنی
نماز آیات بخوانی !
کسوف در ماه محرم
اتفاق نمی افتد
آن هاله ی سیاهی که می بینی
شال عزایی است
که خورشید به سر کرده
در عزای حسین (ع )
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
با هر نفست
تکبیرة الاحرام می بندم !
وقتی صدایت اذان و اقامه ام باشد
گوش به صدای هیچ موذنی نمی دهم
زیرا این صدای توست
که مرا خداشناس کرده است
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
تمام داشته هایم
زمانی که نیستی
از من سلب می شوند
جز نفسی که آن را
مدیون یاد تو هستم
وقتی که مرا در آغوش می گیرد و
آرامم می کند
در تمام لحظه هایی
که همچون غروب جمعه
دلتنگ می شوم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
یادش بخیر که اون زمون من و تو همبازی بودیم
کنار دریا هر دومون عاشق شن بازی بودیم
می کشیدیم عکس دل و به روی ساحل قشنگ
نقاشی های روی شن بودن همه بدون رنگ
قصه های خیالیمون شیرین تر از نقل و نبات
وقتی که دعوامون می شد دیدنی بود ناز و ادات
وقت...
متن مجید رفیع زاد
با نگاهت شکنجه می شوم
از زمانی که
به دیگری چشم دوختی
شلاق نگاهت
نه تنها تنم
بلکه تمام زندگی ام را
کبود کرده است
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
قاب نگاهت را
به روی دیوار دلم آویختم
تا دلم
کمتر بهانه ی
چشم هایت را بگیرد
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
چشمه ی عشق
چشم های توست
آنگاه که از زبانم
دوستت دارم را می شنوی
و پهنای صورتم آبشار اشک
وقتی که
لبخندت را می بینم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
بی تو
قبله ام را گم کرده ام
گفته بودم که قبله نمای منی
افسوس باور نکردی
مانده ام
با این همه
نماز قضایم چه کنم !
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
برای من باش
تا خودم را برایت شعر کنم
و آنگاه مرا بخوانی
نور شوم میان چشم هایت
تا همیشه بدرخشند
و مدادی سرخ
تا بر روی لب هایت
کشیده شوم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
در هوای ابری فراق
دست شعرهایم را می گیرم
و در میان خیالت قدم می زنم
باران که بگیرد
همه خیس می شویم !
من و شعرهایم
تو و چتر وصال
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
حرمت احساسم را نگه دار
و مصرعی از شعرم را
به شاه بیت هیچ غزلی نفروش
پنجره ی قلبم
همیشه به رویت باز است
بیا و چشم هایت را
سنجاق کن به آنچه از تو می نویسم
نگذار ترک بردارد
شیشه ی احساسم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
حبس ابد می خواهم !
میان تنگ بلورین چشم هایت
می دانم که باید ماهی شد و
دل به دریا زد
و من آن ماهی ام
که کنار ساحل چشم هایت
بی رمق جان می دهم
دریاب مرا
که محتاجم به اسارت !
بگذار تا ابد
اسیر چشم های تو باشم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
یک شب میان قنوت
مستجاب می شوی
اما اگر اجل
مهلت دهد
سلام پایان
نمازم را
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
دل افروزتر از صبح
طلوع چشم های توست
آنگاه که با نگاهت
سخن شیرین سلامت را
بر جانم ارزانی می داری
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
نفس می کشم
با واژه هایی که در هم گره می زنم
گردن بزن دست هایم را
اگر غیر از تو و عشق
چیزی بنویسم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
ادامه