زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
نوای راست پنجگاه
این صفحه اختصاص به نوشته های عاشقانه و عارفانه سولماز رضایی دارد
تو باید خود معجزه باشی
مرا زنده می کنی به نگاههای گاه و بیگاهت
و تعبیر می کنی رویاهای نا تمام مرا
تو را جان خود می دانم و معجزه چیزی جز این نیست که تو خود را در جان دیگری پیدا کنی
و اینچنین به تو نزدیکم ،
سولماز رضایی...
متن سولماز رضایی
فریاد نمی کشم
از ته دل و بی صدا داد می زنم
نامت را تکرار می کنم
تکرار می کنم تا به نفس ،نفس بیفتم
میدانی در هر نفس باز هم تو را می خواهم ؟
باز هم صدایم را می خورم تا فریاد از درون سینه ام را تنها تو بشنوی ......
سولماز رضایی...
متن سولماز رضایی
فقط چند روز از عمرم را عاشقت بودم
حتی خودت هم نفهمیدی
مالیخولیا دارم انگار
قبل از آن را یادم نمی آید بعد از آن هم چنگی به دل نمی زد
انگار فقط آن چند روز بود که پر از انگیزه و عشق بودم
تو خوشحالم کرده بودی بی آنکه خودت بدانی
خلاصه آنکه عشق...
متن سولماز رضایی
اگر تو نبودی واژه هایم یتیم می ماندند
شعرهایم قافیه گم می کردند و قصه هایم بی قهرمان
می شدند
از بس که از تو گفته ام دفتر و قلم و دستم بوی تو را گرفته است
سولماز رضایی...
متن سولماز رضایی
تو نیستی و نبودت را نمی توان تنها با \جای تو خالی \بیان کرد
نبودنت هر چه هست را هم خالی و بی معنی کرده
بهتر که بگویم تو نیستی و \جای زندگی خالی \
سولماز رضایی...
متن سولماز رضایی
میدانی تو را تا کجا دوست دارم ؟
به اندازه رویای دخترکی ٥ ساله که عروسک باربی اش هنوز پشت ویترین مغازه است
تو را دوست دارم مثل آن پسر بچه ده ساله که شاگرد اول نشد و حسرت دوچرخه دوست داشتنی اش به دلش ماند
تو را دوست دارم مثل آرزوی ماشین کادیلاک پد...
متن سولماز رضایی
به دنبالت خواهم آمد
چنان گم کرده ای که خودش را می جوید
جستجوی تو معنی حیات است برای من
آن را بی حاصل ندان
آن را راه بی پایان نخوان
مخواه که قبل از مردنم ،بمیرم
سولمازرضایی...
متن سولماز رضایی
برا شروع خیلی خسته بودم
برای هر کاری دیر بود
جز آمدنت که شروع دوباره من بود
سولماز رضایی...
متن سولماز رضایی
تو عشق را خوب می شناسی ،میدانی عشق نباید حادثه ای لحظه ای باشد
کاری می کنی که آرام آرام کسی عاشقت شود و بعد ذره ذره دلش برایت آب شود
کاری میکنی که آدم به خودش بیاید ،ببیند که هیچ چیز برایش نمانده جز تو
تو ساحر بزرک روح کوچک منی
سولماز رضایی...
متن سولماز رضایی
برای گفتن دوستت دارم خیلی به خودت سخت نگیر
تو وقتی چیزی هم نمی گویی میدانم دوستم داری
مثلا وقتی برایم چای میریزی خیلی دوستت دارم را صد بار گفته ای
سولماز رضایی...
متن سولماز رضایی
و دیگران به سرزنش گفتند :
عشق چشمهایم را کور کرده است
و من به می اندیشم ،که آیا با دو چشم کور باز هم مرا می خواهی ؟
سولماز رضایی...
متن سولماز رضایی
جانمان درآمد از بس تو را در جان داشتیم و به کنار نداشتیم
و چه جان کندنی است که روزها را بی تو ای جان ،جانانان می گذرانیم
سولماز رضایی...
متن سولماز رضایی
جمعه ها دلگیر نیست
هیچ روزی دلگیر نیست
دلگیری نسبتی است که از درون انسان بر می خیزد
اگر قرار است دل گیر باشد
چه فرقی می کند بین شنبه های انتظار و جمعه های بی قرار
باید برای بی قراری ها فکری کرد ،نه جمعه ها...
متن سولماز رضایی
کتاب شعرم روی دستم مانده بود ،هیچ ناشری قبولش نداشت
می گفتند :هیچ کس با اینها عاشق نخواهد شد و هیچ عاشقی با شعرهای تو برای معشوقه اش پیام نمی فرستد .
هنری در آن نیست نه ایهامی ، نه آرایه ای
راست می گفتند ،آنها همه تو را کم داشتند
و من نام تو را...
متن سولماز رضایی
پیشگویی کف دستم را دید . گفت تو دستی دستی کار دست خودت می دهی
عاشق می شوی و عشق کار خودش را انجام می دهد
تو را برمیدارد و می برد بالاتر از تمام فاصله ها ،بالاتر از تمام مرزها ،بالاتر از تمام قاعده ها
تو را از تو جدا می کند
تو جان دیگری می شوی...
متن سولماز رضایی
سالهاست که هیچ اتفاقی دلم را نلرزانده
سالهاست که هیچ حاثه ای اشک شوق برایم نیاورده
انگار هیچ کس و هیچ چیز برای دلم نمانده که تکانش دهد
جز یک اتفاق
اتفاق ، اتفاقی دیدن تو
بیایی و دستانت را به شانه ام بزنی و بخندی و من میان اشکهایم خنده های تو...
متن سولماز رضایی