پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
اَعوذُ مِن همه ی طعنه های مَسمومتو مِن تمامِ کلک های ِ فنّیِ شومتو مِن تمام نُقوشی که میکشی با مَکربرای من همه شب دشمنانه بر بومتاَعوذُ مِن بدی و شرّ دوستَت دارم و خنده های به ظاهر متین و مغمومتو مِن حضور تو با جمله های مجنونیو آن قیافه ی لیلا نَمای مظلومتو در تمامی وقتی که پیش مَن هستیاَعوذُ مِن همه ی فکرهای مذمومتو مِن هر آنچه که منظور عشوه هایت هستو مِن نشانه ی تلخ و نماد و مفهومت و انتهای غزل باز هم پُر از...