پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
میشود چشم هایت برای من باشد؟و من سالها در برَهوتی کنار چشمهایت بنشینمنگاهش کنم...!میشود چشمهایت فقط من را...فقط من را ببیند؟با من بخندد...با من بگریَد؟میشود حق من از این دنیا و آدمهایش فقط آن گویِ زیبایِ روی صورتت باشد؟...
بیشتر مرا در خودت جای بدهتا همه یِ مساحتِ سرزمینَم..همان چهار خانه یِ امنِ پیراهنَت باشد....