جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
گرچه فرهاد نیستی !من اما ؛شیرین حرف هایت می شوم !مجنون چشم هایت ..عاشق خنده هایت ..گرچه شیرین نیستی !اما ؛چنان صخره ها را می تراشم،تا شب ،صبح شودراه باز شودو انوار هنر عشق طلوع کند ؛ ...
خنده هایت احیاء می کند...تک تکِ سلول های مُردهِ تنم را...!...