زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
دل نوشته های پاییزی
✍نویسنده کانال اشعار https://t.me/majid_rafiezad
هر شب کابوس نداشتنت
به استقبال من می آید
ای کاش با بودنت
آرامش را به جان لحظه هایم
هدیه می کردی
تا میان شعله های احساس آغوشت
آرام می گرفتم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
هر روز باور داشتنت
کمرنگ تر می شود
دیگر هیچ واژه ای در ذهنم
برای نوشتن از تو
متولد نمی شود
قلمم می گرید
برای شعرهایی که
هرگز سروده نخواهند شد
بیا باور کنیم
که عشق بین ما
حرفی برای گفتن نداشت
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
نیستی اما من
نقش لبخند تو را
قاب گرفته ام
چه به هم می آییم
من و دیوار و سکوت
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
بغض تلخ نداشتنت
هر شب گلوی شعرهایم را می فشارد
کجایی ببینی ؟
که چگونه واژه های احساسم
در تب لب هایت می سوزند
واژه هایی که با لب های تو شکوفه می دادند
و با آفتاب نگاه تو قد می کشیدند
افسوس که نیستی
و ثانیه ها نفس واژه هایم را می گیرند
و برای ...
متن مجید رفیع زاد
شانه هایم
عطر موهای تو را می دهند
چه خوب است که نبودنت را
می توان استشمام کرد
تا همواره امید آمدنت
در من نفس بکشد
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
در امتداد صفر عاشقی
اندوه نداشتنت
در من جوانه می زند
ای کاش آمدنت
همچون خواب همیشگی
تعبیر می شد
تا دلتنگی هایی
که در قلبم ریشه کرده اند
به چشم هایت
گره می خورد
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
شب است و آغاز دلتنگی
حجم نبودنت
از چشم هایم پیداست
و مژه هایم
سرشار از باران خاطرات توست
اما چه غم شیرینی است
که به امید نفس کشیدنم
کنار چشم هایت
در انتظار مهر نگاه تو باشم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
برای رفتنت
تقدیر را بهانه نکن
از زمانی که مرا سرد در آغوش گرفتی
فهمیدم ؛ مدت هاست که قلبت
جای دیگری نفس می کشد
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
هر شب به وقت عبادت
میان محراب عشق
با هر قطره از اشکم تسبیح می زنم
و تو را از خدایم تمنا می کنم
بیا که در ابری ترین روزهای زندگی
محتاج آفتاب نگاه توام
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
به عشق روضه ی ارباب
در ماه محرم
یک قیامت
گریه در راه است
آنقدر که مزه ی
اشک حسین (ع)
شیرین است
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
هر شب بغض در من طلوع می کند
و خزان دست از سر آسمان چشم هایم
بر نمی دارد
بیا عشق را در من زنده کن
تا که همچون نهال
میان دامنت سبز شوم
بیا که من در انتهای هر شبم
بهار آمدنت را
انتظار می کشم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
شب های بی تو بودنم
سرشار از عاشقانه های توست
وقتی که هوای خواستنت را
به خیالم گره می زنم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
هر روز با واژه هایی دلتنگ
در پشت دیواری از تنهایی
یادت را زمزمه می کنم
و خاطراتت را می بوسم
ای کاش کنارم بودی
و ردی از نگاهت را
میان دل نوشته هایم می دیدم
تا به جای واژه ی دلتنگی
ردیف شعرهایم می شدی
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
هر شب کنار بساط دلتنگی
با خیالت خلوت می کنم
و به آرزوهایی می اندیشم
که تنها با تو محقق می شدند
ای کاش که یک شب
مهمان خلوتم می شدی
تا برای چشم هایت بداهه می گفتم
و دستانم در آغوش موهایت
به خواب می رفت
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
در انتهای کوچه ی بهار
مرا بخوان به بن بست آغوشت
تا در امان باشم از سوز فراق
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
هر صبح
با صدای پای آفتاب
و با عطر نفس هایت
بر می خیزم
و چه روز عاشقانه ای است
وقتی که با ترانه ی
دوست داشتنم می رقصی
و من گل عشق را
از لب های تو می چینم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
تمام شب هایم
سرشار از رایحه ی خیال توست
عطری آغشته به عشق
که تنها مرهم
دلتنگی های من است
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
در انتظاری شیرین
شوق وصالت
همچون کبوتری از بام قلبم پر کشید
ای کاش انتظارمان
پایان خوشی داشت
تا به دور از هیاهوی فراق
لذت آغوش را
به دست هایمان هدیه می دادیم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
در بی تو بودن های شبانه
خیال تو
نوید نگاهت را
به چشم هایم می دهد
خدا را چه دیدی
شاید که یک شب
در پس سوز تنهایی
میان عمق نگاهت
پناه گرفتم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
هر شب
کنار خیالت می نشینم
اما نه شانه ای برای تکیه می بینم
و نه دستی برای نوازش
چاره ای نیست
جز آنکه همراه با خیالی واهی
از شب عبور کنم
تا در سپیده ای دیگر
به دنبال آرزوهای
گمشده ام باشم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
یادت
هر شب کنار پنجره ی تنهایی
مرا می خواند
و من با نگاه منتظرم
پناه می برم به آغوش شب
جایی که ابر انتظار
قطره قطره نداشتنت را
بر من می بارد
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
باز جمعه ای دیگر
و من همراه با غروبی سرد
به امید آمدنت
با غم نبودنت نفس می کشم
و زیر بارش بارانی از درد
خیس می شوم
بیا با دست های پر از مهرت
ابرهای دلتنگی را کنار بزن
و آسمان خاموش قلبم را
با شکوه لبخندت
ستاره باران کن
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
ای یار پنهان از نظر با چشم دل می بینمت
من در گذرهای زمان کنج دلم می جویمت
نامت شده ذکر لبم در هر شب و محراب من
هر دانه از تسبیح من شیرین تر از هر خواب من
اشک شب و آه سحر تنها امید من شده
ذکر کریم و یا علی هر شب نوید من شده
یا حی و یا قیو...
متن مجید رفیع زاد
شب است و خواب
در پشت پلک هایم پنهان است
و من در وسعت خیالم
یادت را میان سینه ام
در آغوش می گیرم
و به امید شهد لب هایت
چشم می بندم
تا بیایی و
خواب مرا شیربن کنی
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
یک تو برایم کافی است
تا که دست هایم
سرمای هیچ زمستانی را
حس نکنند
و هیچ برفی
باغچه ی کوچک احساس قلبم را
سفیدپوش نکند
یک تو از همه ی دنیا
برایم کافی است
برای جوانه زدن
در بهاری که در پیش است
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
در زمستانی سرد و خاموش
دست تنهایی ام را می گیرم
و در امتداد جاده ای که
وعده ی آمدنت را به من می دهد
قدم می زنم
امید برگشتنت را از من نگیر
من نیازم را
در نگاه تو می بینم
بیا تا بهار با قدم های تو
به چشم هایم لبخند بزند
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
هر پنج شنبه
بر سر مزار خاطراتت
شعر خیرات می کنم
و فاتحه ای می خوانم برای عشق
و برای تویی که
همیشه با شعرهایم
غریبه بودی
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
هر شب اسیر سکوت می شوم
و ناگفته هایم
از چشم هایم چکه می کنند
تو نیستی
و من با هق هق گریه هایم
نبودنت را فریاد می زنم
تمام شهر را بی خواب می کنم
و در تب خواستنت
می سوزم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
دوباره شب است و
هجوم تلخ بی کسی
آغاز دلتنگی واژه هایی پژمرده
و بغضی که در هر ردیف و قافیه
تو را صدا می زند
ای کاش بودی
تا که شعرهایم
چشم هایت را می بوسیدند
و هر شاخه از دل نوشته هایم
به لطف ناز نگاهت
شکوفه می داد
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
در خلوت خیالم
تو را همچون گلی سرخ
در باغچه ی احساس قلبم
به تصویر می کشم
ببا که سفره ی دلم پهن است
برای نوشیدن عشق
تا در امتداد شب
از شراب لب هایت مست شوم
در آغوشت زندگی کنم
و میان گهواره ی دستانت
آرام بگیرم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
ادامه