زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
زانا کوردستانی
سفره ی خالی دریا وُ،
-انتحار ماهی ها...
***
به درماندگی ی قلاب ها
فکر می کنم!
زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
خسته از کویر
به کدامین باران
پناه باید برد؟!
--وقتی خشکسالی چشمم
قِدمتش؛
به ماقبل کوچ ابرها
--بر می گردد!.
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
پای درخت افتاد؛
--سیبِ فاسد!
فرجام همنشینی با نااهلان بود،
--به کِرم دل بستن!
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
انتظاری کشنده رسوخ کرده
میان کوچه ها...
...
آه از نهاد مردمش بلند است
تا،،،
قدوم مبارکت
سنگ فرش های شهر را نبوسد!
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
اشک،،،
احساس روانی ست؛
-شبیه رود!
و من،
با چشم های خشکیده
--دلسنگ!
-زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
پرنده ای مغموم
بر درختِ کنج حیاط
می خواند،،،
--برای پیراهن های آویخته بر طناب!
امیدوارست
قلبی درونشان
در تپش باشد!.
-زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
مانند تاک پیر حیاط
دلتنگی ،،،
ریشه دوانده است؛
در من!
***
هر چه با داس می بُرم
باز جوانه می زند!
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
دوست داشتنت؛
سکوتی ست مبهم!
پنهان در رُزهای سفید
--لابلای انگشتان لطیف ات--
ای پریزاده!
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
آنجا که تو باشی؛
در بهشت،
--تخته می شود.
-زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
شمعی فروزان،
در هجوم تندباد
تن به صلح نداد وُ
ایستاده شهید شد.
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
ضجّه ای بی امان،
درونم پا به ماه است!
نه تاب حمل اش هست؛
نه توان فراغش
ترسی درونم (گاگله) می رود
--سقط نشود!
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
اگرچه از وسعت آغوشت،
سهمی ندارم؛
--خوش باش!
***
در این قحطی عشق،،،
نم نمای اشکی-
نصیب ما هست!
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
[برای مقام معلم]
و تو بودی که
نهال فهمیدن را در دلم غرس کردی؛
آن زمان که نفهم ها
در جهان تنومند شده بودند!
-زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
در من بتی بود
لات،
منات،،
عزی!
من برده ی نادانی ها بودم؛
عشق تو یکتا پرستم کرد...
-زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
زیر ساطور سلاخ،
یا به چنگال گرگ گرسنه!
چه فرق می کند: [نوازش]؛
مرگبار است؛
برای گوسفند فلک زده!
-زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
به زوزه های گرگ دل بست؛
میش بخت برگشته،
چوپان که لالایی نمی دانست!
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
داغت،
داغ ست هنوز!
ای داغ دیده ترین ،
-باغ جهان.
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
پایت را بِبُر دیگر،
آی رذلِ پست فطرت!
***
زندگی بی تو هم زیباست،
--ای [سیاست]!
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
گنجشک ها را صدا بزن!
زبان بسته ها،
زبان بسته اند!
از وقتی تو نمی خندی...
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
آغوشت کپری ست،
در گرمای تابستان!
***
آی ی ی
چه مطبوع ست مرداد ماهِ آنجا.
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
تو را هر چقدر که دلم بخواهد،
دوست می دارم
خیالت راحت!
آدم که،
جز دوست داشتن،
رسالتی به گردن ندارد.
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
شبیه پاییزم!
از تابستانِ تو رفته وُ
پهلو داده ام به فصل سرما!
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
خانه ات خراب بدبختی!
جز بختِ من،
آدرس دگر نیافته ای؟!
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
امشب شاعرترم انگار،
حافظ به کنار!
رودکی و مولوی
در سینه ام جلوس کرده اند.
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
دلتنگ که می شوم
شاعرانه هایم گل می کند!
گویی هزار دیوان شعر
در گلویم جای گرفته ست.
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
بالاتر از سیاهی؟
--رنگی هست!!!
شب های من...
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
زمستان که باشد،
سوز و سرما هم،
چون تو هستی
--دلم گرم است.
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
زمستان بر وجودم باریده،
گویی کوهستانی برف گیرم،
--دور از آفتاب وجودت.
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
تو که نباشی،
[بهار] فصلی ست خزان زده!
***
--با چشم هایی بارانی!
-زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
بین ساختن نیمکت وُ،
هیزم،،،
سردرگم مانده ست نجار
***
درختِ خشکیده
از عشق
چه می فهمد؟!
-زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
ادامه