زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
زانا کوردستانی
هر گاه که باران،
آسمان چشمانم را در بر می گیرد.
آن، تکه ابر،
اندوهی ست
که برای مادرم می بارد و بعدها برای تو!
شعر: روژ حلبچه ای
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
ماه کودکی ست،
که در کوچه پس کوچه های آسمان بازی نمی کند....
در باغچه هایش، عطر هیچ گلی را نمی دزدد...
در حیاطش، توپ بازی نمی کند...
ماه معدنی ست پر از کودک و کتاب
که نگاه های من و تو را به خود خیره می کند و
گوشش به نجوای گذار آب است و
به شو...
متن برگردان شعر کوردی
گاهی اوقات ماه بر زمین می افتد و می شکند،
از تکه هایش سایه زاییده می شود و
من تکه ای از آن را گردنبند می سازم
تو نیز،
تکه ای از ماه را
مبدل به کلاه و کراوات می کنی.
شعر: روژ حلبچه ای
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
برای من دیگر قلبی نمانده است!
تکه تکه شده!
تکه ای در میان همین هفته
زیر بهمن رفت و شهید شد.
...
تکه ای در حلبچه، از نفس افتاد و
منتقلش کردند به بیمارستان های ایران و
تاکنون نه صلیب سرخ و
نه رؤسای اقلیم کوردستان،
هیچ خبری از او نگرفته ان...
متن برگردان شعر کوردی
ای پرشنگ* نازنین گریه نکن!
من خوب آگاهم که گریه درد آدمی ست
گریه ذوب شدن درون است
گریه تازه شدن زخم است
از این رو گریه نکن!
زیرا تو که گریه می کنی
آسمان می گرید، زمین می گرید
رودخانه، دریا، کوه، طوفان همه خواهند گریست
شعر، برگ، باران، ...
متن برگردان شعر کوردی
آه ای مادر جان!
در میان تابش آفتاب هر غروب، تو را می بینم!
خاموش و ساکت و مبهوت.
اگر همچون پاییز غمگین، خزان ندیده ای، پس کجایی؟!
نوروز آمد و تو نیامدی!
چرا نمی فهمی که من چشم به راهت هستم
چرا درک نمی کنی،
به اندازه ی چشم های پر از غصه ی همه ...
متن برگردان شعر کوردی
چنان تابش ماه در شب های آرام تابستان
بر روی گونه های سیمگون جوی آب،
گاه و بی گاه در رویا می بینمت!
ولی صبح که از خواب بر می خیزم
نه خبری از تابش ماه است و نه ردی از جوی آب!
حتا رویاهایم را با خود برده اند
برای آن سوی هستی!!!
آه چه قصی القل...
متن برگردان شعر کوردی
حدود چهارده میلیارد سال است
که زمان و مکان به همراه هم زاده شده اند
حتا آنقدر هم، پایدار و باقی باشند،
هیچکس پی نخواهد برد
این میلیاردها سال گذشته از عمر آدمی
از ثانیه ای هم کمتر است.
پیش از آمدنمان چند میلیارد سال خوابیده بودیم و
بعد از ...
متن برگردان شعر کوردی
خدا بر همه چیز آگاه است.
حتا می داند که کی به دنیا می آییم،
چه وقت می میریم و بر اثر چه خواهیم مرد.
خدا، شمارگان برگ های درختان جهان را می داند،
تعداد ریگ های داغ بیابان های جهان را بلد است،
می داند چه تعداد ماهی در رودخانه و دریا و اقیانوس شنا ...
متن برگردان شعر کوردی
فعلن زود است،
هنوز زمان کوچ نامعلوم و نامکان نرسیده
هنوز دمی نیست که پرواز در امده ام
لیوان شیشه ای دلم، نیمه است و
هنوز قلبم آخیش نکرده است.
آںچه را که دارم با بلم عمرم
خرد و داغان و خسته
همچون یوسف از میان آب اقیانوس
پارو می زنم و هن...
متن برگردان شعر کوردی
وطن، سنجابی کوچک و درمانده است!
اسیر در چنگال تیز و آهنین
درندگانی هار و گرسنه ،
که دیگر پوست و گوشتی برایش باقی نگداشته اند
و از خویش زده و بیزار
به دامان مادرش روان می شود
که سالیان دراز شورش در کوهستان را
با رویای آزادی و آسایش می بیند...
متن برگردان شعر کوردی
با پدرم همراه شدم،
مرا به زندگی رساند.
با زندگی همراه شدم،
مرا به عشق رساند.
با عشق همراه شدم،
مرا به زیبایی رساند.
با زیبایی همراه شدم،
مرا به شعر رساند.
با شعر همراه شدم،
اما شعر هم، چون من، سرگردان بود،
سرگردان!
نمی دانست، به کدام سمت ب...
متن برگردان شعر کوردی
مرا ببخش ای باران باریده بر سرزمینم!
میان غربت ام، و
مرگ را پذیرا،
نتوانستم همراهت ببارم!
مرا ببخش ای نرگس زرد گیسوی سرزمینم!
میان غربت ام و
نتوانستم رجعت کنم و
دگر باره به پایت سجده نمایم!
مرا ببخش ای نامزد سیاه پوش من!
میان غربت ام و
...
متن برگردان شعر کوردی
میان قبر برادرم با برادر دیگرم مرزی ست،
مابین آغوش خواهرم با نامزدش مرزی ست،
لابه لای کلمات هر کتابم با کتاب دیگرم، مرزی ست،
مرز مرز مرز مرز...
در خاک سرزمین خودم هم آواره ام...
شعر: فرهاد پیربال
برگردان: زانا کور...
متن برگردان شعر کوردی
شاید با یک سلام
خوشبختی شروع شود
بدبختی نیز به همان شکل....
شعر: فرهاد پیربال
برگردان: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
تو که باشی،
نامم کامرانست و
تنها ۲۵ سال سن دارم...
ولی بیتو،
مغدیدم و
گویی ۷۵ ساله !.
شعر: فرهاد پیربال
برگردان: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
برایم سایه بودی
که خنکایت هنوز هم
در این تابستان گرم
بر جانم مانده است...
شعر: فرهاد پیربال
برگردان: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
وطن آن، چیز بی بهاست
کە پسرک فقیر،
در راهش شهید می شود و
پسر فاحشه ها در آنجا،
در رفاه و آرامش اند...
شعر: فرهاد پیربال
برگردان: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
عصایی خواهم خرید،
خوب می دانم
که رویای آزادی
پیرم خواهم کرد...
شعر: فرهاد پیربال
برگردان: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
جناب فرمانده!
دیشب در خواب دیدم، دشمن مغلوب شد و
شما مشغول رقصیدن و پایکوبی بودید
و من در جیب جنازەای نامەای پیدا کردم
کە در آن نوشته بود؛
پدر عزیزم!
مادرم، درخت سیب حیاط مان را آب پاشی نمی کند!
می گوید؛
بگذار لانه ی قمری ها خراب نشود
شاید...
متن برگردان شعر کوردی
ساعت به چه کارم می آید؟!
وقتی همه ی دقایقم
شبیه هم هستند!
شعر: فرهاد پیربال
برگردان: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
در کنار تو،
زیر بارش هیچ بارانی،
در اوج بارش و رگبار هم،
دلتنگ خورشید نخواهم شد.
در کنار تو،
در جهنمم باشم،
حسرت بهشت را نخواهم خورد...
شعر: فرهاد پیربال
برگردان: زانا کوردستانی...
متن شعر عاشقانه
چون تو می روی، تمام دنیا، تنهایم می گذارد،
و وقتی بر می گردی، تمام دنیا، کنارم می آید
وقتی من می روم، دنیا، تمام تو را از من می گیرد،
و وقتی که بر می گردم، دنیا همه ی تو را به من می دهد.
شعر: فرهاد پیربال
برگردان: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
اگر آدمی از ته قلب ناراحت باشد،
حتا اگر تاج پادشاهی اش ببخشی،
شادش نخواهد کرد.
شعر: فرهاد پیربال
برگردان: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
مردم به حرف های یک دیوانه می خندند،
اما اگر همان حرف ها را یک فیلسوف بزند،
برایش دست خواهند زد.
شعر: فرهاد پیربال
برگردان: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
پسرها قبلن دنبال ماشین بازی بودند،
دخترها هم عاشق عروسک بازی.
اما الان پسران دنبال عروسک بازی اند و
دخترها پی ماشین بازی.
شعر: فرهاد پیربال
برگردان: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
دلم می سوزد برای خودم!
احساس می کنم
کسی مرا نمی فهمد،
هیچکس قدر مرا نمی داند!.
شعر: فرهاد پیربال
برگردان: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
من دلی به تو دادم،
که فقط،
مادرم در آن جای داشت.
شعر: فرهاد پیربال
برگردان: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
مرا دیوانه می خوانند!
اما وقتی که بمیرم،
در مراسم ختمم خواهند گفت:
- ملت کُرد،
شخصیت بزرگی را از دست داد.
شعر: فرهاد پیربال
برگردان: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
جهان، آن نیست که
من در آن زندگی می کنم،
بلکه آن چیزی ست
که من درستش می کنم.
شعر: فرهاد پیربال
برگردان: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
ادامه