زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
کتایون آتاکیشی زاده
مینویسم تا اتفاق بیفتد!
.
فرزندِ نداشته ام،
می خواهم بدانی تو، صرف پاره ی تنِ من بودن، لایق دوست داشته شدن هستی .
اطمینان می دهم عشقی که به تو می ورزم، صرفا به سبب نسبتی است که با من داری؛ و محدود به هیچ عنوانی نمی شود.
من قول می دهم رشته ی آینده ، میزان درآمد، نمره م...
متن کتایون آتاکیشی زاده
قسمِ راستِ من
به همان انعکاس تصویر ماه
در پنجره ی ساختمان رو به رو است؛
که اگر نباشد
درد دل هایم بغض نشده؛ دار می شوند!
- کتایون آتاکیشی زاده...
متن کتایون آتاکیشی زاده
وقتی از انزوا صحبت می کنم
یعنی چهره ی این مردم
پر است از رد اشک های پاک نشده؛
یعنی از میان هشتاد میلیون نفر
یک نفر دست بر گونه ی دیگری نکشیده. :)
- کتایون آتاکیشی زاده...
متن کتایون آتاکیشی زاده
با صدای ساعت روز جمعه از خواب بلند شدم .
خیلی هم فرقی نمی کرد. از وقتی از خونه برم بیرون نمی رم، هرروزش برام جمعه ست!
ولی امروز عجیب تره.
دلتنگی برای تمام آدم ها تو روز جمعه روی دلم سنگینی می کنه.
عذاب وجدان کار های عقب افتاده و نگرانی کارهایی ...
متن کتایون آتاکیشی زاده
رنگ های که ترمیم نشده، کمرنگ میشوند؛
مانند دوست داشتن های بدون ابراز..!
کتایون آتاکیشی زاده...
متن کتایون آتاکیشی زاده
قلب بزرگ می خواهد؛
دوست داشتن انسان های تنگ نظر.
در حالی که مهربانان،
در کنج قلب همه جا؛
و حتی گم می شوند!
- کتایون آتاکیشی زاده...
متن کتایون آتاکیشی زاده
اتفاق جوهر است و زمان آن را کم رنگ؛
اما پاک، نمی کند!
- کتایون آتاکیشی زاده...
متن کتایون آتاکیشی زاده
عقربه های ساعت را جا به جا می کنم؛
تا هروقت آمدی؛
بدقولی نکرده باشی... :)
- کتایون آتاکیشی زاده...
متن کتایون آتاکیشی زاده
خوشحالم که آینه را،
جایگزین انعکاس آب کردیم.
خیال نوازش شدن صورتت حتی توسط آب؛
خواب را برایم زهر می کند!
- کتایون آتاکیشی زاده...
متن کتایون آتاکیشی زاده
در دو جهان متفاوت زندگی می کنی.
تو در قلب کسی که دوستت دارد؛
من در افکار دور ریختنیِ تو!
- کتایون آتاکیشی زاده...
متن کتایون آتاکیشی زاده
آنچه از دست دادیم؛
قمار شده بود.
دل را روی میز گذاشتیم، تا دلش را بدست آوریم.
دست بعد، پای غرور را به میان کشیدیم،
تا آنکه رفته، بازگردانیم!
ما، معتاد به باخت بودیم.
- کتایون آتاکیشی زاده...
متن کتایون آتاکیشی زاده
به طرز اشتباهی غم انگیز ام.
انگار که غم را قاف نوشته باشم یا انگیز را با ذال.
انگار چشمانم به تر بودن؛
قلبم به تپیدن اندوه؛
و ذهنم به فکرهای آزار دهنده؛
عادت کرده باشد.
انگار خوشی ها مانند یک آبنباتِ شیرین، عمرشان کوتاه است؛
و بعد دهانم،...
متن کتایون آتاکیشی زاده
شاید آنقدرها هم ترسناک نیست.
شاید فرشته ی مرگ،
روحمان را در آغوش ابدی اش می کشد؛
و پایانی آرامش بخش است؛
برای تشویش های بی انتهای دنیوی مان..!
- کتایون آتاکیشی زاده...
متن کتایون آتاکیشی زاده
چشمانت عطرِ نمِ چاه را دارد؛
نگاهت سرد و مژه هایت خیس.
مشکی، عمیق
اما؛
بی منظره است!
- کتایون آتاکیشی زاده...
متن کتایون آتاکیشی زاده
شاید گریه هم
درمان خوبی باشد.
گریه، آزمایشی با نتیجه ی فوری بدحالی است؛
و در عین حال
می تواند سِرُمِ به تاخیر انداختن غم باد گرفتنمان هم باشد؛
سوپاپ اطمینانی برای دق نکردن؛
و تنظیم میزان اندوه درون قلب!
- کتایون آتاکیشی زاده...
متن کتایون آتاکیشی زاده
همین را کم داشتم!
اینکه کلمات هم،
در نبودنت،
برای روی کاغذ آمدن؛
طاقچه بالا بگذارند!
- کتایون آتاکیشی زاده...
متن کتایون آتاکیشی زاده
برایشان اشک می ریزم؛
برای بغضی که در من دار می زنند.
برای انسان هایی قرار بود دوستشان داشته باشم اما؛
اکنون جلوی دیوار، صف کشیده اند؛
و قرار است گلوله ای افکار پوچشان را به دیوار بپاشد؛
و جنازه شان را از چشمم بی اندازد!
- کتایون آتاکیشی ...
متن کتایون آتاکیشی زاده
مگر خوشبختی
همان لبخند غیر قابل کنترلی نیست که چند ثانیه روی صورتت می نشیند؟!
مگر همان عطر چای و هل پیچیده داخل آشپزخانه نیست؟!
لباس راحت و خنکی که بعد از یک روز سخت تحصیلی یا کاری می پوشید؟!
آب خنکی که با پایین رفتن سیب گلویتان را تکان می ده...
متن کتایون آتاکیشی زاده
ما را اگر از تنبیه نترسانند،
انسان گونه رفتار می کنیم اما؛
آدم نمی شویم!
اگر شکستن قلب و
بهم ریختن روح و روان دیگران
نیازمند پرداخت دیه و غرامت بود؛
تمام زندگی مان را قبل از سی سالگی
از دست داده بودیم!
- کتایون آتاکیشی زاده...
متن کتایون آتاکیشی زاده
اگه همه بگن چشمات سیاهه؛
من می گم چشمات رنگ آسمون شبه!
اگه رنگ لبخندت رو به صورتی شباهت بدن؛
من بهت می گم لبخندت همرنگ شکوفه گیلاسه!
اگه همه روی چاق بودنت توافق داشته باشن؛
من می گم همین که تو بغلم جا می شی خوبه!
اگه هیچ کس دوستت نداشته با...
متن کتایون آتاکیشی زاده
پلک های خیست را می بوسم؛
مثل گلبرگ باران خورده می مانی :)
- کتایون آتاکیشی زاده...
متن کتایون آتاکیشی زاده
من به گناه بودن این نگا ه ها آگاهم؛
تو به حق الناسِ دزدیدنِ دل،
آگاهی؟!
- کتایون آتاکیشی زاده...
متن کتایون آتاکیشی زاده
می بینی؟!
دلِ تابستان هم به حالِ
مای بدون تو
می سوزد... :)
- کتایون آتاکیشی زاده...
متن کتایون آتاکیشی زاده
هیچ حواست نیست؛
پر و پالت هستم؛
از تو خسته و عاجز تر!
کسی که مولد حرکتت بود
کسی که به عنوان بار شناخته ای..! :)
- کتایون آتاکیشی زاده...
متن کتایون آتاکیشی زاده
شکستم!
من به شکستن عادت دارم.
من به شنیدن صدای ریز و آروم ترک خوردن احساساتم عادت دارم.
به اینکه حواسم نباشه و دوباره خودم رو برای بهت نزدیک شدن به در و دیوار بزنم و اشتباهی پام بره روی خرده های شکسته و دستم موقع جمع کردنشون اون قدر عمیق ببره که ...
متن کتایون آتاکیشی زاده
می دانم که با وجود مشغله های فراوانی که داری، حواست به روزمرگی هایت هست.
هرچقدر که بی حوصله باشی،
صبحانه خوردن را فراموش نمی کنی.
هرقدر ضیق وقت داشته باشی،
ست کردن لباس هایت را دست کم نمی گیری .
می دانم که مسواک زدن را با وجود خستگی بسیار از ی...
متن کتایون آتاکیشی زاده
هرصبح برای یک مرد غریبه آیت الکرسی می خوانم.
بازدید فضای مجازی اش را چک می کنم؛
مبادا خواب مانده باشد و دیر به سرکار برسد.
هربار عطر خورشت قیمه در خانه می پیچد به یاد همان غریبه می افتم.
یادم مانده است آن غریبه هنگامی که غریبه نبود، چه علاقه ا...
متن کتایون آتاکیشی زاده
لذتِ بخشش، به ترمیم یک رابطه است؛
نه جدایی دو نفر؛
آن هم هنگامی که حتی برای عذرخواهی
بهانه ای برای دیدار هم نداشته باشند.
- کتایون آتاکیشی زاده...
متن کتایون آتاکیشی زاده
مانند مادری که در نقش فرشته ،
دندان های شیری افتاده ام را
شب ها با هدیه جایگزین می کرد ؛
خدا را باور دارم.
خدایی که در نقش رفیق،
آرامِ جانِ روحِ زخم خورده ام می شود.
- کتایون آتاکیشی زاده...
متن کتایون آتاکیشی زاده
گذشته ام از تمام گذشته ای
که بی تو و یاد تو گذشت...
- کتایون آتاکیشی زاده...
متن کتایون آتاکیشی زاده
ادامه