زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
دل نوشته های پاییزی
✍نویسنده کانال اشعار https://t.me/majid_rafiezad
لحظه هایم را به پایت سوزاندم
آتش گرفتم
آه از عمق وجودم شعله می کشید
اما تو به جای آنکه باران شوی
سوختنم را تماشا کردی
حالا خاکستری هستم از عشق
که تجربه ای شد تلخ
برای تمام لحظه هایی که
برایم شیرین بود
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
ای کاش پلک بودم
تا هر شب
چشم هایت را
در آغوش می گرفتم
و هر صبح
نوید طلوع خورشید را
به نگاه زیبایت
هدیه می دادم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
من از سکوت فاصله می ترسم
از صدای بوق ممتد تلفن
از سپیده ی صبح انتظار
و بغضی که هر غروب
نفس را بند می آورد
می ترسم دیگر نباشی
شب ها خاطراتمان را
برای ماه تعریف کنم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
هر روز عصر
کنار فنجان گرم می نشینم
به عشق قهوه ی چشمانت
آن را سر می کشم
و خاطرات با تو بودن را
مرور می کنم
ای کاش بودی
شیرینی فنجانم می شدی
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
در امتحان زندگی
اعتماد تنها اشتباهی بود
که مرا مردود کرد !
محبت هایی که بوی مکر می دادند
لبخندهایی که به لب شیرین
و در باطن تلخ بود
و من در خواب عمیق غفلت
که هرگز بی مهری ات را
احساس نکردم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
نقش خیالت را
بر دار قالی چشم هایم می بافم
و اینگونه میان رویایم
لحظه ی شیرین با تو بودن را
احساس می کنم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
هر چقدر عشق را
فریاد زدم
صدایم به تو نرسید
تا نرسیدن
ردیف شعرهای من شود و
میان قافیه هایم
پیر شوم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
دلتنگی
از چهره ی غمگین
شعرهایم می بارد
کجاست چشم هایت ؟
تا در آغوش بگیرند
واژه های بی تابم را
بیا که چشم های تو
تنها پناه
شعرهای من است
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
وقتی که دلتنگ می شوم
خودم را مهمان می کنم
به کافه ای در شهر
اما خالی از عشق
قهوه ای تلخ بر روی میز خاطره ها
می نوشم به عشق آرزوهای محال
و باز دلتنگ تر از همیشه
مهمان می کنم خودم را
به خیابانی که سنگ فرش آن
سراغ قدم هایت را می گیرند
چه خوب ب...
متن مجید رفیع زاد
تمام روزم
ختم بخیر می شود
وقتی که هر صبح
واژه ی شیرین سلام را
با عطر دل انگیزی
که از نفست بر می خیزد
به من هدیه می دهی
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
دلم کلبه ای می خواهد
با پرده هایی به رنگ عشق
و چشم هایی در انتظار خواب
قصه هایم گهواره ی
چشم هایت می شدند
آنگاه خواب عمیق عشق را
به پلک های زیبایت
هدیه می کردم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
حال شعرهایم خوب نیست !
ای چشم های تو
پرستار شعرهای من
ای دست های تو
مرهم زخم این اشعار
به عیادتم بیا و با چشم هایت
شعرهای بی جان مرا
در آغوش بگیر
که ردیف و قافیه را
از یاد برده ام
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
ای کاش
به جرم دوست داشتنت
زندانی آغوش تو می شدم
و تو تنها زندانبان
خلوت تنهایی من بودی
جایی که آزادی را
برای همیشه احساس می کردم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
تسخیرم می کند
شبی که یک لحظه
بدون یادت چشم بگذارم
پلک هایم سنگین
همچون هوایی که در ریه هایم در حال عبورند
شبی تلخ و سرشار از کابوس
بی گمان خاطره ات
مرهم این آشفته حالی است
وقتی که یاد تو را
در آغوش می گیرم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
نبودنت
زخمی عمیق است
عاشقانه بر قلبم می فشارم
که درد زخم تو
شیرین تر از درد فراق است
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
بهانه ات را می گیرد
قلبی که تنها همدم آن
در این روزهای بی کسی
قاب عکسی است از تو
که خاطراتت را
بر من تداعی می کند
آنگاه که رویای شیرین داشتنت را
بر تن رنجور چشم هایم می بافم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
شب بخیر با زبان ما
بیگانه است
هر شب
سلام می کنم به خیالت
تا خیال تو
شبم را بخیر کند
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
شعرهایم را
حرف به حرف برایت می بافم
و بر تن چشم هایت می کنم
می خواهم
هر که نگاهت می کند
بداند که
شاعر چشم هایت
منم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
تشنه اند چون کویر !
تنها نگاه توست
که سیراب می کند
این کویر در حسرت باران را
بیا که دل نوشته هایم
چشم هایت را
التماس می کند
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
تنها امیدم
برای پیدا کردن تو
قاصدکی بود
که به دنبالت فرستادم !
افسوس
اینک کنار من است
تا هر دو خاطراتمان را مرور کنیم
او خاطرات بازی اش با باد
من خاطرات بی تو ماندن را
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
پرسه می زنم
کوچه های خلوت شهر را
که آبستن قدم های توست
و زمزمه می کنم
الفبای عشق را
در هجوم تنهایی خویش ؛
ای یگانه محرم دل
بیا که کوچه های شهر
در انتظار قدم هایت
به سوگ نشسته اند
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
خورشید تویی
بیا ، نورافشانی کن
بی تو من دل زده از
صبح و هوای آنم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
پریشان تر از موهای تو
فکری است که در نبودنت
به هزار راه می رود
تمام کوچه های شهر را قدم می زند
و قلبم را دلداری می دهد
به امید یافتن
نشانی از تو
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
ساعت به وقت
طلوع چشم های تو کوک است
بیا که روز بدون نگاهت
شب تار است
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
نبودنت را بغض می کنم
و با هر نفس درد می کشم
تمام تار و پود حنجره ام زخمی است
آنقدر که در شب دلواپسی هایم
با نام و یادت زندگی کردم
مبادا نیایی
که بی تو نفس کشیدن را
از یاد می برم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
حالا که می روی
برای چشم هایم
خواب سوغاتی بیاور
بگذار
شب های بی تو ماندن را
در آغوش خیالت
گوشه ای آرام
بمیرم
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
روزگارم
صفحه ی شطرنج است
و من آن شاه عاشقی که
با هر نگاه سرد تو
کیش می شوم
این بار که آمدی
به مرگ تدریجی ام پایان بده
بگو دوستم نداری و
مرا مات کن
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
تلخ ترین تصویر زندگی ام
قلاب دست هایتان بود
در آغوش گرفتنش
آرزوی من بود
اما حسرتی شد برای دست هایم
تا همیشه
تنها بمانند
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
تو را کم داشتن درد است
همان چیزی که می نویسم
تو اما
شعر می خوانی
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
گفتی که از نسل آدمیم
غافل از آنکه
ما کوه بودیم
و تقدیرمان
نرسیدن به هم بود
مجید رفیع زاد...
متن مجید رفیع زاد
ادامه