زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
بهزاد غدیری (شاعر کاشانی)
به حکمت پروردگار دل بسپار...
تقدیم تو کوله باری از شادی ها
مانند پرنده سهمت آزادی ها
حالا که شده تولدت می گوییم
بالاست فقط پرچم مردادی ها
بهزاد غدیری (شاعر کاشانی)...
متن بهزاد غدیری
واللهِ که چون گوهر نابید همه
من شب شده ام بلکه بتابید همه
گفتم که سلامی بدهم برگردم
من آمده ام اگر چه خوابید همه
بهزاد غدیری (شاعر کاشانی)...
متن بهزاد غدیری
من کم شده ام بین فراوانی تان
شد ماه عزا در دل طوفانی تان
محتاج دعایت شده ام یادم باش
در بزم عزای نخل گردانی تان
بهزاد غدیری شاعر کاشانی...
متن بهزاد غدیری
خشکید درخت سبز این باغ ، پدر
نامت شده سرلوحه ی آفاق ، پدر
تا لحظه مرگ بی گمان می ماند
در سینه من نشان این داغ ، پدر
...
بهزاد غدیری / شاعر کاشانی...
متن بهزاد غدیری
صد شکر که فرزند شما گُل پسر است
با خنده ی او وجودتان بال و پر است
هنگام رسیدن به کهن سالیِ عمر
آنکس که شود عصای دستت پسر است
بهزاد غدیری / شاعر کاشانی...
متن بهزاد غدیری
یک نامه ی عاشقانه حتماً بنویس
با عاطفه و مِهر فراوان بنویس
بنویس ؛ خدایا دلمان سبز شود
با خطّ خوشت زیر باران بنویس
...
بهزاد غدیری / شاعر کاشانی...
متن بهزاد غدیری
یک نامه ی عاشقانه حتماً بنویس
با عاطفه و مِهر فراوان بنویس
بنویس ؛ خدایا دلمان سبز شود
با خطّ خوشت زیر باران بنویس...
...
بهزاد غدیری / شاعر کاشانی...
متن بهزاد غدیری
زخمی به دل افتاده آنرا مرهمی نیست
بغضی نشسته در گلو ، راه دَمی نیست
تنها بمانی با حضورش در خیالت
با خاطراتش سر کنی درد کمی نیست
بهزاد غدیری (شاعر کاشانی)...
متن بهزاد غدیری
در انتظار روزی هستم که کرونا برود
و من می آیم و تو را عمیق تر از همیشه
در آغوشم می فشارم...
از خدا می خواهم
کسی از عزیزانم را از دست ندهم
تا حسرت در آغوش کشیدنشان بر دلم نماند...
مراقب سلامتی خود باشید
اول بخاطر خودتان
بعدا برای آنهایی که د...
متن بهزاد غدیری
تا که حرفی از غروب جمعه می آید به پیش
ناخودآگاه چهره ی چون ماه تو آید به یاد ......
بهزاد غدیری / شاعر کاشانی...
متن بهزاد غدیری
من به بند تو اسیرم تو ز من بی خبری!!
مرحبا ؛ معرفت اینست که ز من می گذری
طعنه از غیر ندیدی که بسوزد دل تو
و بدانی که چه دردیست به خدا در به دری
...
بهزاد غدیری / شاعر کاشانی...
متن بهزاد غدیری
راز و رمز زندگی ، دلداگیست
ما همه غم هایمان از سادگیست
آنکه حرف از عشق میزد نزد ما
حال می گوید وفای عهد چیست
..
بهزاد غدیری / شاعر کاشانی...
متن بهزاد غدیری
منم که به یادت غمی به دل دارم
تو نیستی که ببینی چه عالمی دارم
گذشته ام ز تو و هر چه غیر از توست
بدان که بی تو ، من از روزگار بیزارم
عجب نباشد اگر جان دهم درون قفس
شبیه مرغک آوازه خانِ تب دارم
به جانم آتشی از وجودت افتاده
مرا به شعله بس...
متن بهزاد غدیری
چندیست که از چهره ی خندان خبری نیست
ابری شده دلها و ز باران خبری نیست
حالا که درختان همه سبزند و زمین سبز
صد حیف که از فصلِ بهاران خبری نیست
دلها همه پژمرده شد از سختی ایّام
در سینه ی پُر درد ز درمان خبری نیست
درگیر به اشعار و غزلها شده...
متن بهزاد غدیری
خدایا ؛
به ﺭﺳﻢ ﺁﻥ ﭘﺮﺳﺘﻮﻫﺎﯼ خیس زیر باران
برای آخرین کوچ زمستان
به فانوسِ میان ظلمت شب
در مسیر خواب...
مرا هم مثل باران ، با طراوت کن...
ﻣﺮﺍ هم مثل فانوس ، روشنایی بخش...
خدایا ؛
چون اقاقی های سرگردانِ پائیزان ،
مرا بی تاب خود گردان...
...
متن بهزاد غدیری
نامش را گذاشته ام
جانِ دل
یعنی هم جان من است ، هم دل...
حکایت ما فراتر از عشق است
در جستجوی نامی برای احساسمان هستیم
تا آن زمان ،
دو کبوتر عاشق
صدایمان کنید
...
بهزاد غدیری / شاعر کاشانی...
متن بهزاد غدیری
این شب عجب طولانی است!
ساعت ها تا صبح مانده است!
و شاید سالها...!
استخوان هایم از سرمای یخ آلود این هوای آلوده بی حس شده اند.
و دنیا شبیه هیولای قصه ی مادربزگ شده است...
دیگر وقت آن شده که بیایی!
می خواهم برای همیشه و شاید تا ابد
در آغوشت ...
متن بهزاد غدیری
صدای دلشوره آور سوت قطار
صدای نفس های تند یک جامانده...
و آسمانی که دست تکان می داد برای دلبرکی زیبا چشم ، که با قطار می رفت
و چه غم انگیز می گریست آن ابر کوچک برای عاشقی که تنها یک دقیقه دیر رسیده بود...
.
بهزاد غدیری شاعر کاشانی...
متن بهزاد غدیری
قد کشیده اند
گیسوان من در عاشقانه هایت
تا که بی تاب کند تپش های قلب بی قرارت را
آن لحظه که در باد به رقص در می آیند
و عجولانه تیر عشق را بر قلبت روانه می سازند!
...
بهزاد غدیری شاعر کاشانی...
متن بهزاد غدیری
با چشم اشک آلود خود این غصه را سر می کنم
دل را به دریا می زنم دیوانه محشر می کنم
با چشم دل می خوانمت ای جان که جانانم تویی
با این دل دیوانه ام شب را منوّر می کنم
عاشق شدم با دیدنت بیمار آن خندیدنت
لبریزم از این حال خوش ، عشق تو باور می...
متن بهزاد غدیری
نیمه شب است...
آرام آرام در خیالم بیا
نباید کسی بداند...!
نباید کسی بفهمد!
تنها بیا...
مبادا کسی حسادت کند...
مبادا کسی حسادت بکند که تو به خیال من می آیی!
چشم بد دور
به خیالم که می آیی...
یک پری رقصان و دلربای سبو در دست غزل خوان میشوم...
متن بهزاد غدیری
چه خوب دوست شده ام با گلها...
می دانم شب ها حسن یوسف
با محبوبه ی شب راز می گوید...
و اقاقی ناز و غمزه هایش را از نرگس های باغچه تقلید می کند
و لاله به جز قصه ی عشق نمی خواند
و از کاکتوس تنهاتر...
گل سرخ پژمرده ی باغچه ی تنهایی من است!
..
...
متن بهزاد غدیری
\کودک درون\
بخند کودک غمگین درونم...
من رنج های زیادی پشت سر گذاشته ام
که سر پیچ همین خیابان...
در انتظار بزرگسالی تو هستند.
...
...
بهزاد غدیری (شاعر کاشانی)...
متن بهزاد غدیری
تمام خیابانها را
برای فراموش کردنت قدم زدم.
اما فراموش کردم
تک تک این خیابانها خاطرات توست.
دیگر باید سر به بیابان زد
شاید باد ، همه چیز را با خودش ببرد
یاد تو و فکر من...
...
بهزاد غدیری (شاعر کاشانی)...
متن بهزاد غدیری
بوی سکوت می دهد تنهایی ام...
مثل بوی خاک نم زده ای
که تو را می برد به خاطرات...
اما زیادی اش نفست را به تنگ می آورد...
همان سکوتی که فریادت را
به زانو در می آورد.
طعمش را نمی دانم...
باید چشیده باشی تا درکش کنی...
تلخ یا شیرینش با خودت.
فق...
متن بهزاد غدیری
آسمانی باش...
حتی اگر دنیا زمین گیرت کند...
...
...
بهزاد غدیری (شاعر کاشانی)...
متن بهزاد غدیری
\نیایش\
خداوندا ؛
از آن بالا دستم را گرفته ای
و من زمین را می نگرم...
و دلخوش دستانی بودم که برای بلند کردنم ، زمینم زدند...
چه بی معرفت شده ام
اما تو هنوز هم کنارم ایستاده ای ...
یادم بده ایستادن را...
کنار دستانت سرم را بالا بگیرم
زمین ...
متن بهزاد غدیری
دنیا برایمان کوچک بود
اما جیب هایمان را برایش بزرگ دوختیم
غرق دریای مال شده ایم و دور از حال...
حالِ خوبِ بندگی...
بنده ای که امیدش معبودی است ابدی...
اما همیشه فراموش می کنیم
پایان این دنیا
آغاز دنیای فراوانی است...
و صدایی که مدام در گ...
متن بهزاد غدیری
منم و عشق حسینی که محرّم دارد
مادری فاطمه و خواهر زینب دارد
سر که قابل نبُود جان بدهم در راهش
چون برادر نبُوَد این همه حیدر دارد
منم و شور علمداری عباس حسین(ع)
آن که می گفت برادر بشود نور دو عین
کُلُّنا عباس ماییم به زینب (س) سوگن...
متن بهزاد غدیری
خسته ام از گریه های بی دلیل
خسته ام از قاصدکهای علیل
خسته ام از آمدن های دروغ
خسته ام از چشم های بی فروغ
خسته ام از جاده ی بی انتها
خسته ام از دستها رو به دعا
خسته ام از خاطرات تلخ و سرد
خسته ام از غصه های پر ز درد
خسته ام از عشق های بی اساس
...
متن بهزاد غدیری
ادامه