چهارشنبه , ۱۴ آذر ۱۴۰۳
نمی توانم بگویم چیزی اما...من را با چشمانم معنا کنید،درک کنیدوبفهمید.باخنده های ظاهری ام قضاوت نکنید...نقابم را برداشته من را از درون بنگرید!از روی گفته هایم چیزی را باور نکنید من عمریست که خود را بخشیده ام برای حال خوبتان...!من عمریست که وانمود کرده ام اتفاقی برایم نیوفتاده و شما غافل ازاینکه بدانید ترک عمیق شیشه وجودم به جانم رخنه کرده است و زخم ها تاب و تحملم را گسسته اند...از من نخواهید چیزی را برایتان توضیح دهم از من نخواهید که د...