پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
نامه ات را ای دوست دو سه مرتبه آن را خواندمهمه کلامش غم بود و دل غمگینتمن فقط می دانم که اگر داده به من یا تو خالقم کمی در زندگیم غم و آه و حسرت نه برای کینست نه برای بخلست نه برای حسد از جنس آدمیان نه برای تلافی کردن بلکه آن غم از برای دلتنگیست که خدا را از ته دل باید دید که بباید او را زنیم از روی محبت صدا نه که وقت بی کسی انسان ها با دلی آشفته به پا بوس خدا را ه نهیم تو بدان ای دوست او رئوف است و کریم ...
من اگر می دانستم که وجودم همه سم همه بد همه از نوع بشر دوستیس پس چرا کفته خدا بندگان را زمحبت باید دید نه که از روی جفانه که از روی اجبار باید آنها را نگاه از مهر کنیمن فقط تنهاگناهم این استکع بشر را از نوع خدا میدانم نوشته ای از معلم عزیزمLeyla To deli(◕‿◕)♡...