متن خدا
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات خدا
🌻🌻🌻🌻🌻🌻
شده یه وقتایی حس کنی خدا درست چسبیده بهت؟
شده هر قدمی که برمیداری، حضورش رو بالای سرت، روبروت، پشت سرت، تو کل زندگیت حس کنی؟
شده تو اوج عصبانیت، یهو یادش بیفتی و آتیشت خاموش شه؟
شده تا مرز انجام یه کار بد بری، ولی یهو به خاطر...
یک نفر هست نزدیک به تو؛
نزدیکتر از شاهرگ جانت،
یک نفر هست با تو؛
که تو را هر لحظه میپاید،
و نگاهبانی میکند از جانت!
تکیه بر او بکن!
زمانی که در بهت و حیرانی،
خویشتن خویش را،
واله و حیران؛
سرگشته و سرگردان،
به هر سو میکشانی؛
آرام باش؛ آرام!
یک نفر هست نزدیک به تو؛
تکیه بر او بکن!
در لحظههایی که سردی؛
سردمهری،
میفشارد راه گلویت را،
در دم سردی،
که بازدمی برایش نیست؛
و برای نفسکشیدن،
فضایی نیست؛
و برای کوه غمهایت،
تکیهگاهی نیست،
تکیه بر او بکن!
تکیه بر او بکن؛
و او را،
در تمام لحظههای بیکسی؛
دلواپسی،
با تمام توان؛
با بیان ایمان؛
و زبان جان،
فریاد کن!
آن دل که شکست ، دور باید انداخت
من بی تـو همـان دلم ، خـــدا میداند
ای دل، از چه بیزاری؟ با زخم، که میسازی؟
با یاد، که دم سازی؟ تو کودک دلبازی
این مکتب عشقت بود غمها همه مشقت بود
برخیز، وقت تنگ است دیدار یار، مرگ است
با سایه چه میجنگی؟ با گریه چه میزنگی؟
در سینه نفس مردهست قلبت به جنون خوردهست
برخیز...
خدایا هیچ بندهاے رو شرمندهے افڪار خودش نڪن.
نبودم پشت خود، افتاده بودم،
تو بودی سایهام، ای نورِ هر دم
زمین خوردم، جهانم تیره میشد،
تو دستانم گرفتی، محرمِ غم
نه من بامن ، نه حتی دل به جایی،
تو بودی تکیهگاهم، مونس دم
دل از دنیا بریدم، زقهر رفتم،
تو گفتی: بازگرد، ای خستهی ره
شبم تاریک...
خداوندا خداوندا خدایا
خریداری دل بشکسته آیا؟
ببین از ظلم ظالم زیر تیغیم
همه محتاج لطف بی دریغیم
من نیامدهام دعا کنم...
آمدهام دلم را بگذارم کنار ضریح،
که بماند، بماند برای تو…
نیامدهام از زمین بگویم،
آمدهام تا آسمان را به گریه بیندازم.
حرم تو، جاییست که آدم دلش را گم میکند،
و خدا…
خودش پیدایش میکند.
בر زنـבگے هیچ زمان פּ حالتے مانـבگار نیست
چـہ شاـב باشے چـہ پریشان مے گذرـב
بذر امیـב را בر בلت بکار פּ با صبورے ـבر انتظار جوانـہ زـבن باش
تا בر هـבـ؋ـت بـہ اوج شکوـ؋ـایے برسے ..
فراموش نکن دستان پر مهر خداوند هر گاه صبور باشی و امیدوار شانه...
در خلوت شب، نفس ز خود بیخبر است
تنها دل من، به یاد او باخبر است
در سینهام آتشیست پنهان ز جهان
کز زمزمهاش، سکوت رب شعلهور است
مسجد همه جا، ولی خدا در دل من
گوشهنشینِ قلب سحر است
با من سخنی نگفت جز با نگهاش
آری، سخنش نگاهِ...
امشب دل از این روضهها پیدا کنید
در اشکِ دعا، آشنا پیدا کنید
میان «به سر»، سورهها میدرخشد
خود گمشده را، خدا پیدا کنید
ز تاریکی این جهان پر فریب
چراغی ز نورِ هُدی پیدا کنید
که هرکس ز خود دور و تنها شده
در آغوش حق، مأوا پیدا کند...
هر کس که تو را خواست ز خود دور بگیرد
قلبش به تپش جان از آن شور بگیرد
یک قطره ی اشکم به در خانهات افتاد
دریا شد و از چشم تو دستور بگیرد
هر قطره چو افتد به رهت بحر شود زود
هر قطره اگر پاک شود نور بگیرد...
توکّل بر خدایت کن دمادم
که تا با دستِ مهرِ بیکرانش
«به جای زخمهایت، گل بکارد»
دلت گردد قرینِ بوستانش
و با هموارهی امواجِ رحمت
شوی مغروقِ الطافِ نهانش
رمضان آمدی در عید یا ربنا بگو من ب تو کلی ارادت دارم
عید نوروزم در رمضان شد بهشت یا ربنا بگو من ب تو کلی ارادت دارم
سفره ی افطار در عید باز شد و نشستیم در محفل خوبان یا ربنا بگو من ب تو کلی ارادت دارم
عید...
هلال آمد ز مغرب، نورباران،
به دل آتش، به جان سوزد هزاران.
ز روزه پرده برگیر از حقیقت،
که تا بینی خدا را بیغباران.
مهربان باش و بذر عشق را در دل دیگران بکار ..
جوانه ی عشق در وجودت شکوفا می شود..
دستی را بگیر، نیازمندی را کمک کن..
پاداشت را از خدا بگیر..
از هر دست بدهی از همان دست ..
تو گره کوچکی باز کردی ،شاید خدا گره بزرگت را باز...
تمام زخم ها را ب جان میخرم..
نوش داروی من امید ب خداست..