متن دلنوشته
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلنوشته
ּ ֶָᶠᵃᵗⁱ:
•تاکە هیوای من لەم ڕۆژگارە رەشانە تۆیی•
به معنی تنها امید من تو این روزای تاریک تویی
ریشه : کوردی
تا قبل از تو،
عشق فقط یه واژه بود؛
یه قصهی خیالی،
که تهش همیشه درد داشت…
میخندیدم به اونایی که عاشق میشن،
که دل میسوزونن، که دل میبازن…
اما حالا،
حالمو که ببینی…
میفهمی چه بلایی سرم اومده…
میفهمی چقدر گرفتارتم،
چقدر اسیرِ نگاهت شدم،
بیهیچ راه فراری…
هیچوقت...
تو رفتی، ولی از وقتی اومدی، زندگی من برای اولینبار ریتم گرفت… و حالا که نیستی، این ریتم هنوز برای تو میزنه
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
مهربانی... چه واژهی سبکی! انگار پرِ پَرِ پروانهست. یه چیزی تو مایههای نوازش نسیم روی گونه، یا مثلاً خنکای شبنم صبحگاهی روی برگ گل. اما تهش، یه کولهبار سنگین از آرامش و امید با خودش داره.
فکر کن تو یه روز خاکستری، یه روزی که آسمونش دلش گرفته...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
گاهی به روزمرگیهایم فکر میکنم، همین سادگیهای بیپایانی که گاهی قدرشان را نمیدانم.
به عطر خوش چایی هلدار، که با عطر ملایم و گرمش،در هوای کمکم تاریک شب، آرامش را در دلم میریزد.
به نوازش نسیم روی گونههایم، وقتی آفتاب غروب کمرنگ میشود و جهان به آرامی خواب میرود....
بعضی وقتا با خودم فکر میکنم، چقدر خوبه که یه کم قدیمی باشیم.
همیشه از خودم میپرسم چرا انقدر چیزای قدیمی رو دوس دارم.
حتی آدمای قدیمی رو هم خیلی دوس دارم، باورت میشه؟
آهنگای قدیمی که آدم رو میبره به یه دنیای دیگه،
زندگیهای قدیمی که ساده و بیریا...
ولی من آدمارو هیچوقت برای منفعتشون دوس نداشتم
تو عشق ورزی به آدما به این نگاه نمیکنم که کی چقدر برام میصرفه
ولی به قلبشون خیلی توجه میکنم .تو انتخاب آدما مترو میزارم دور قلبشون.قلبشونو لمس میکنم ،محبتشونو، وجدانشونو خیلی سبک سنگین میکنم.
شاید برای همینه که این روزا دورم...
به امید دیدار
در این روزها ، بیشتر از قبل عاشق تهران شدم.
شهری که این روزها مرا بیاد نخل های سوخته جنوب کشور در دوران دفاع مقدس می اندازد.
امشب، وقتی تصویر خانههایی را که مردم ترکشان کرده بودند و نمیدانستند وقتی برمیگردند سر جایش هست یا نه، دیدم......
🇮🇷 این سرزمین با تمام زخمها و دردهایش بخشی از روح من است. نمیشود از دل جدا کردش ،نمیشود از عشقش گذشت. کنار وطن می مانیم، چون بودنش بودن ماست.
من میان سکوت این خانه
حس خوبی به بودنت دارم...
هر بار که گفتم گذشت
گرفتار دیگری شدم،
زندگی گذشت ندارد،
آمده ام که هی مبتلا شوم..!
واقعیترین عشقهایی که دیدم،
نه نور داشتن،
نه جایزه،
نه دوربین...
فقط دو نفر بودن،
که بلد بودن بمونن.
ساده بودن، ترند نیست.
برای همینه که عشق واقعی،
هیچوقت تو ترندها جا نمیگیره.
عشق چون شرابی سرکش در رگهایم دوید، و من، سرمست این رؤیای پژمرده، به خوابی ابدی فرو رفتم.
گاهی دلم می خواهد فقط بنشینم ،
به تو فکر کنم
وهیچ نگویم
نه از دلتنگی ، نه از فاصله
نه از بغضی که هر شب لای نفسهایم جا خوش کرده
تو فقط باش........
در گوشه ای از جهان که هوا هنوز عطر بودنت را دارد
همین کافی است برای...
در کوچههای خیسِ خاطره
با نام تو قدم میزنم...
پنجرهها
از بوسههای ناتمام میگویند،
و برگهای پاییزی
عطرت را به یادم میآورند.
زمان میگذرد
و من هنوز
در پی صدای قدمهایت
سرگردانم...
من در میان این همه ، همهمه هیچم
من مستم از خوردن کمی بی خیالی
من سرشارم از مهر
دلخوشم به اسفندی پُر از ناز
و دلم عاشقانه به هوای شهریور گرم است
گویا من در میان این همه هیچ پر از خودم .
باغبان پیر تمام قد خشک اش زد و چشمانش خیس باران شد وقتی دید همزاد گلی که دیروز فروخت تمام قد خشکیده است...
این قلب من
نه در بارانی که می بارد
نه در پاییز خوش آب و رنگ
نه در جاده های خیس و خالی
فقط و فقط آنوقت که
زمان در گیسوانت گم می شود
و چشمانم غرق زیباییت می شود
و جانم ذره ذره برایت آب می شود
عاشقانه می...
برگشت گفت: بودن من واست کافیه؟
گفتم :راستش رو بگم دیگه؟
گفت: میدونی که از دروغ خوشم نمیاد...
گفتم: راستش
کاش
تو
همه
بودی
و
همه
هیچ
میشد
بودنشون.