پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
کِرکِرهها را که میکشمعریانیِ تشنگیهای من است وزلالیِ صدای توورق خوردن همیشهی هیجانی که از دهان تو میگویدکجاسبزتر از اینمیتواند غزلبه تماشای تو نشست ؟خمیدنِ برگ بر مرگ...