پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
انگار حضورت را برقلب و تنم حک کرده اندهمین که نفس می کشمعطر تنت در آغوشم می پیچد...️...
مرا در آغوش بگیر دورم کن از این هیاهوی دلتنگیبگذار ساعات ها سرم را روی شانه ات بگذارم.آرام و آهسته .به قلبم نوید ابدیتت را بدهبگذار اوهم کمی آرام شودطفلکی این روزها دلتنگی های عجیبی را تحمل کرده است ولی اگر توباشی تمام دلتنگی ها را فراموش میکند......