سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
سلام بر دلِ ربابِ نازنین؛ به اصغر و،به اسوه ی شکوهِ صبر؛ زینب و، به اکبر و،به هر کسی که از صفا، تپیده نبضِ بیعتش!به هر دلی که از وفا، دمیده وردِ غیرتش!زهرا حکیمی بافقیبرشی از یک مثنوی عاشورایی(کتاب ققنوس احساس)...
تو از آسیه و حوّا و مریم سرتری زینبکه داری بر همه عالم مقامِ سروری زینبگلستان بوده ای در آتشِ غم هایِ بی پایانتو هم خیرالنساء هستی رفیع و برتری زینبعجب صبری عجب شوری چه ایمانی چه ایثاریتویی زینب ترین زهرا ، تو زهرا کوثری زینبزبانِ خطبه هایت مثل شمشیرِ علی برّانمیانِ کفر و دین کردی به خوبی داوری زینببه زیرِ گام هایت شام را ویرانه خواهی کردرسالت دارِ عاشوراییِ پیغمبری زینبشجاعت می زند زانو زبانِ خطبه هایت رانشان ...
روشنی را چون خدا رزق نگاه آب کرداشک عشقت را نصیب این دل بیتاب کرداز ازل نام تو را با تار و پود من سرشت مادرم من را کنیز دختر ارباب کرد اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
واژه ی زیبای “پرستار” یعنی:پ: پیمان خون بستن برای مهر و ایثارر: رفتن به سوی خدمت خلقس: سربلند و ساده زیست و سختکوشت: تکمیل کننده کار طبیبانا: الگوی او مظهر تقوا، زینب کبری(س)ر: راضی و خوشنود از رحمت خدا.روز پرستار مبارک...