درشب سرد سکوت بی کسی تنها شدم
دیگر حتی بر زبان نامت نمیاد برو
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی...
شاعر شدم که تو را بسرایمت
ای بانی غزل های عاشقی من سلام
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی...
درجهان خوب تر از خوب تر از یاد تو نیست
اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
ادبت شهره به عالم شده عباس علی
گنبدت هم به حسین قصد ارادت دارد
اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
ذکر بعد از هر نمازم این بود
من فقط بعد از خدا تنها تو را دارم حسین
اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
احساس عطش کردم یاد لبت افتادم
ای روضه هر روزه اشکم شده افطارم
اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
چون تو را دیدم قیامت شد به پا
در دلم عشق تو کرده کودتا
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی...
شهر کاشان کم ندارد از قم ونصف جهان
میشود استان اگر باشد کسی مرد عمل😉
اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
بخدا دل ندهم من به دل و حرف کسی
پیش رویم تو که باشی ندارم هوسی
اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
صبرم به سر رسید و نیامد خبر ازاو
دل خوش نکن که نیاید به دیدنت
اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
چشمم به راهت مانده و دارم امید وصل
جان خودت کنار خیالت مرا ببین
اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
هر چه گشتم لایقت پیدا نکردم نازنین
بی ریا و ساده میگویم فقط می خواهمت
اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
دست شستم ز جهانم بخدا بعد تو من
جان من از غم دوریت شد آن لحظه ....تمام
اعظم کلیابی بانوی کاشانی...