.
من یافته ام گمشده ی قصه دل را
دق میکنم اینبار اگر گم کنم او را
اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
در دلت هیچ کسی غیر مرا راه مده
جزتو هم هیچ کسی در دل این عاشق نیست
اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
مرا به حال خودم وا نمی گذاری تو
هوای این دل من را همیشه داری تو
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی...
در دلت هیچ کسی غیر مرا راه مده
جزتو هم هیچ کسی در دل این عاشق نیست
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی...
مرا به حال خودم وا نمی گذاری تو
هوای این دل من را همیشه داری تو
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی...
آبروی هر دو عالم آبرویم را بخر
باز هم جا مانده ام کرب و بلایم دیر شد
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی...
آب دیدم چشم هایم چشمه ی پر آب شد
آه از، بی تابی اصغر دلم بی تاب شد
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی...
پدرم رفت شبی که همه جا غوغا بود
حرف از آب نزد چون شب تاسوعا بود
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی...