شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
ما در میان سنگ و سایه و زمان گام میزدیمما در میان عطر و برگ و هوا و مرگ محو میشدیمنور از دهان کهکشان تراوش کردنور از درون زمان نِشست کرد و روز شدجمله برگهای سبز جهان قلب بود وُ _قلبِ تو بود...