زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
اشعار مریمگمار
شعر های سپید مریمگمار
ای درنای آبی !
بگو کدام ترانه ات گیسوانم را شانه زد
که صدایم به استعاره رسید
مریم گمار
۱۴۰۲/۵/۷...
متن مریم گمار
نفس بکش مرا در قطره های باران
در خلوص رگ های ابر
که من در انحنای آب نام تو را می خوانم
مریم گمار
۱۴۰۲/۵/۷...
متن مریم گمار
ای درنای آبی
بگو چگونه بنشانم کلمات روشن را
بر سطرهای زخمی
که بغض این خیابان تمام نمیشود
مریم گمار
۱۴۰۲/۵/۷...
متن مریم گمار
مجال نوشتن نیست
تکه های الفبا گم
باید باز کنم پنجره را
با رفتار باد فریاد بزنم
مریم گمار...
متن مریم گمار
بر سطح مُتورم شعر
بالا آمده از گلوی پنجره
وتکانده
بر سکسکه های یک در میانِ
کاغذ های مچاله
مریم گمار...
متن مریم گمار
کسی مرا نمی فهمد
در پژواک لبخندت
هر قدر
خط بزنی واژه ها را
کلمات نیمه جان
رج میزند نام تو را
مریم گمار...
متن مریم گمار
ذهنی مورب
کشانده مرا
به سطرهای میانی
به آخرین نقطه چین
که با دهان بسته حرف می زند
مریم گمار...
متن مریم گمار
بگو لبخندت چند وجهی ست که
امان از آفتاب بریده
مریم گمار
۱۴۰۲/۳/۲۸...
متن مریم گمار
حالا دست می شویم از حروف بی ربط
و چشم می چرخانم به عبور چشمه
که انعکاسی از زیبایی توست
مریم گمار ۱۴۰۲/۳/۲۸...
متن مریم گمار
نگاه کن!
فقط تومی توانی
قدم بزنی
بر شانه های این تاک
و رّد پایت از حافظه خورشید پاک نشود
مریم گمار ۱۴۰۲/۳/۲۸...
متن مریم گمار
بگو چطور شاخه بچکانم از نور
وقتی نشسته بر حنجره ی باد
و گوش کلمات را پر میکند
مریم گمار...
متن مریم گمار
ایستاده ام بر پیشانی آفتاب
و نام تو مرور می شود
بر حروف ناتمام کلمه
کنار یاکوبسن ، بارت و سوسور
تو می رقصی بر اندام شعر
مریم گمار...
متن مریم گمار
ودر یک دگردیسی
مثل واژه های رسیده ،
از لبانم می افتی بر لختگی حجم.
مریم گمار ۱۴۰۰...
متن مریم گمار
بگو در کدام سطح بایستم !
در مُعاشرت کدام رگ
که نور بپاشد بر اضطراب صورتم
و ذائقه پر شود
از طعم ژرف ترین بوسه،
مریم گمار ۱۴۰۰...
متن مریم گمار
بیرون می زنم از اندام خاک
و تونل شب را پس میزنم
اگر چه، آفتاب دیروز نمیشوم
مریم گمار
۱۴۰۲/۲/۲۸...
متن مریم گمار
ببین چگونه به تو آمده ام
به رگ های روشنت!
حالا بگو چطور
بر روشنای پنجره ات قوس نگیرم!
که اصالت پریدنم با تو تعریف می شود
مریم گمار...
متن مریم گمار
پریدن عیار لبخندی است
که از نوازشت می ریزد
امان از تو،
امان از کلمات، کلمات دیوانه
که هر بار به طرزی عجیب
رگ های روز را دچار شعر می کند
مریم گمار...
متن مریم گمار
ای رویای سر به زیر،
آواز قناری به وقت بی کسی
غم را در پاگرد حادثه رها کن
مریم گمار...
متن مریم گمار
باید بایستم
به تکاندن شانه هات
تا به شکلی منحنی غبار از تن در آوری
وعبور کشیده لبخندم
به بهترین حالت
در اعماقت معنا شود
مریم گمار...
متن مریم گمار
بگو برحواس کدام شب نشستی!
که نستعلیق انگشتانم
دویده بر زجری مشوش
که از بلندای قامتت بیرون می زند
مریم گمار...
متن مریم گمار
ایستاده بودی به حرف
ونمیدانستی
چپ به راست کلماتت
بر زوایای من روییده
مریم گمار...
متن مریم گمار
ایستاده بودی به حرف
ونمیدانستی
چپ به راست کلماتت
بر زوایای من روییده
بگو برحواس کدام شب نشستی!
که نستعلیق انگشتانم
دویده بر زجری مشوش
که از بلندای قامتت بیرون می زند
باید بایستم
به تکاندن شانه هات
تا به شکلی منحنی غبار از تن در آوری
...
متن مریم گمار
بگو چگونه منتشر نشوم؟
در حواس شانه ات
که از روزنه ی تو حروف رنگ دیگری دارد.
مریم گمار...
متن مریم گمار
حالا پوستم را که برداری!
خود را می بینی .
مریم گمار...
متن مریم گمار
بگو در کدام سطح بایستم !
در مُعاشرت کدام رگ
که نور بپاشد بر اضطراب صورتم
و ذائقه پر شود
از طعم ژرف ترین بوسه،
وقتی بالا می رود نیم تو
از نیم شانه هایم
آنچنانکه نگاه غلیظت ،
شخم می زند افکارم را
ودر یک دگردیسی ،
مثل واژه های رسیده ،
از ...
متن مریم گمار
ای سماجت صبح!
که پرندگان از لای چروک لبخندت می پرند
به سمت زیبایی.
واژه از تنت بیرون بکش!
وارونه، وارونه
و در ناگزیر ارتفاع جای بده
که بی تو جمله ای صامتم.
مریم گمار...
متن مریم گمار
چند ضلعیست؟
غروربلندت
که رسیده به نور،
به بلندترین شاخه
که از تجسم دست هات یاس می ریزد.
مریم گمار...
متن مریم گمار
چند ضلعیست؟
غروربلندت
که رسیده به نور،
به بلندترین شاخه
که از تجسم دست هات یاس می ریزد.
ای سماجت صبح!
که پرندگان از لای چروک لبخندت می پرند
به سمت زیبایی.
واژه از تنت بیرون بکش!
وارونه، وارونه
و در ناگزیر ارتفاع جای بده
که بی تو جمله ا...
متن مریم گمار
تاب می خورم بر سکوت اندیشه
که از عصیان سطرها
بر لایه ها ی پاییز زرد می شود
ای اشتیاق پریدن، در ژرف ترین گذر گاه.
برم گردان!
به بند ناف بریده
به تعادل آفتاب
به لبخندی تازه
تا شکل دیگر بگیرد اقامه باد
و برسد به شریان دقیقه ها
که بر اعصاب...
متن مریم گمار
حالا به هر سمت بدوم
روشنی ترانه ات تمام نمی شود در من!
مریم گمار...
متن مریم گمار
ادامه