زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
اشعار مریمگمار
شعر های سپید مریمگمار
می بینی؟
با تو کوتاهتر شده است
دست سایه.
مریم گمار ۱۴۰۳/۴/۳۰...
متن مریم گمار
به خیابان که بتابی
می گذرد
از پیشانی بهار
تا بپیچد بر ساقه ی رویا
نسیم
مریم گمار ۱۴۰۳/۴/۳۰...
متن مریم گمار
به خیابان که بتابی
اشکم
الماس می شود
و سکوت آینه
شکسته
مریم گمار ۱۴۰۳/۴/۳۰...
متن مریم گمار
به خیابان که بتابی
چه قطعه پنجم بتهوون باشد
چه رودخانه ای از دیدگاه بارت
می مانَد ردّ خورشید
برگونه ی پنجره
مریم گمار ۱۴۰۳/۴/۳۰...
متن مریم گمار
باید که شکل بگیری
در بُعد دیگری از درخت
در شعری که آفتابیست.
مریم گمار...
متن مریم گمار
ای کوه سر به زیر!
اکتفا مکن
به بهانه ی کوچک فواره
یا عصب های بلند رود!
مریم گمار۱۴۰۳/۴/۳۰...
متن مریم گمار
نشان کدام آرایه را بگیرم
که نشکفد در مجاورت باد؟
مریم گمار۱۴۰۳/۴/۳۰...
متن مریم گمار
پیچیده برسپیدار نگاهم
شرجیِ لبخندت
می بینی؟
سلام می دهد خورشید به تو
که از ارتعاش نامت
می رقصد صنوبر
وَترانه
به پیشواز بهار می رود
مریم گمار...
متن مریم گمار
چگونه ستایش نکنم
خورشید را ؟
که بر زاویه ی این شاخه
و گوش زمان نشسته.
مریم گمار...
متن مریم گمار
این بار
رها کن بادبادک را در باد!
تا نامم تکثیر شود در انگشتانِ درخت
و پیاده روهای شکسته
بر نقطه های رنگی باغ
مریم گمار...
متن مریم گمار
این خیابان که بگذرد
می رقصند تکّه هایم
در آغوش حوض
و چشم های شمعدانی
گفته بودی جامانده ام از نور
و بالِ سنجاقک؟
خوب گوش کن !
می شنوی ؟
عبور کرده صدای آفتاب از آب
از گیسوان پیچک
مریم گمار...
متن مریم گمار
نگاه کن !
گذشته انگشتِ زخم
از جوانه ی باغ
مرا به خود بخوان
در واپسین بهار!
مریم گمار ۱۴۰۳/۱/۲۰...
متن مریم گمار
سکانس بعدی ؛
شکوفه ی امیّد!
اتّفاقی نیست
نهالِ روئیده
در ذهن فردا...
مریم گمار ۱۴۰۳/۱/۲۰...
متن مریم گمار
پلک بستهِ پنجره
آه می کشد خانه
از زخم زبان و
نگاه پوسیده،
کنار می زنم پرده را.
مریم گمار ۱۴۰۳/۱/۲۰
...
متن مریم گمار
ببین !
عبور کرده ام
از رد پای پاییز و
لُکنت زمستان،
اما هنوز به گِل نَشستِه ام .
مریم گمار ۱۴۰۳/۱/۲۰...
متن مریم گمار
پلک می زنم
وَ خانه دیگر
به تن نمیکند سایه ای را
منعکس شدهِ
در واژه ها
منشورِ لبخندت
می بینی ؟
ریشه زده ام در ذهنِ آفتاب.
مریم گمار...
متن مریم گمار
ای شاخه آویخته از نور !
گوش کن!
گذشته ساعت
از تکرارِ تاریکی
مریم گمار
۱۴۰۲/۱۱/۳...
متن مریم گمار
بر می خیزم از درزِ تاریکِ دیوار
از چین های نامنظّم پرده
وصدا میزنم پنجره را
تا بیرون بدوَد خورشید
تکّه تکّه
از چشمت
که ایستاده اند آینه ها
به تحسینت.
مریم گمار...
متن مریم گمار
ببین چطور
غرق شده ام
در رستاخیر دست و برکه ی چشمت!
مگر می شود
خورشید را از آسمان تکاند
که تو را از من؟
مریم گمار ۱۴۰۲/۱۰/۱۴...
متن مریم گمار
حالا اگر بیفتد
ستاره بر زمین و
واژه بر سیاهی
و بپَرد
هوش از سرِ طبیعت
باز بر پوستم جوانه می زنی
باز در رگ هایم می درخشی
مریم گمار ۱۴۰۲/۱۰/۱۴...
متن مریم گمار
مگر می شود
خورشید را از آسمان تکاند
که تو را از من؟
وقتی
فرومی روم در رّدِ پای بهار
مریم گمار ۱۴۰۲/۱۰/۱۴...
متن مریم گمار
ای صدای سبز!
هرچند در گذرم
اما از روشنایی کلمه عبور نمی کنم.
مریم گمار...
متن مریم گمار
باید بنشینم به مکالمه با باختین
تا تو فرم شعر را دگرگون کنی
وآب از آستین آسمان نیفتد
مریم گمار...
متن مریم گمار
نگو درنگ کن!
که تو ندید ه ای
غلت زدن بهار را بر موج نگاهت
مریم گمار...
متن مریم گمار
درست در همین سطر
در همین نقطه
ریشه های این شعر
تاویل می کند
ارتعاش پرواز را
مریم گمار...
متن مریم گمار
بگو چگونه شکوفا نشوم ؟
مجاور فوکو و تودورف
که رخنه کرده ای در زاویه دیدشان
و به اعجاز می کشانی انگشت های جهان را
دست پروده ی گدام درخت تناوری؟
که جوانه را خوب می فهمی
مریم گمار...
متن مریم گمار
ای صدای سبز!
چطور دست بردارم از تو؟
که آفتاب ، گنجشک می چیند از شانه هات
و زمین می رقصد در انعکاس چشمانت
مریم گمار ۱۴۰۲/۸/۱۲...
متن مریم گمار
پاییز شدم
وقتی نگاهت در باد گم شد
حالا
هرجور پلک میزنم
فصل عوض نمیشود
مریم گمار...
متن مریم گمار
ای درنای آبی !
بگو کجایِ شهر بتکانم ترانه هایت را
که فصل زیباتر شود وانگور از چشم تاک نیفتد
مریم گمار
1402/5/7...
متن مریم گمار
حالا کافیست زمین پوست بیندازد
تاجوانه ای بروید به وسعت فردا
و هر بلوط به استقبال باد برود
مریم گمار
۱۴۰۲/۵/۷...
متن مریم گمار
ادامه