زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
royaroz
همین که .....
با این سن وسال
از باغچه ام، انار می دزدی
همین که
وقت رفتن از موهایم
بالا می روی
تو...
ای بی خبر از باغ دلم
باز، جای انگشتانت
روی لبها یم گل کرد
رویاسامانی...
متن رویا سامانی
به سایه ات
که تکیه می کنم
ماه می گیرد
دلش..
رویا سامانی...
متن رویا سامانی
می تکانم...
خیالت را از شانه هایم
اما،
با پس لرزه های این دل
چه کنم؟...
متن رویا سامانی
از سمت دریا که
می آیی
به زبان ماهی ها
بگو
دوستت دارم......
متن رویا سامانی
دریا طوفانی نبود
نمی دانم چرا
نهنگها خودکشی کردند......
متن رویا سامانی
خیال تو...
قصه ی ناتمام
لب های پروانه ست
تو
که به شاهراه گیلاس های تلخ
پیله می کنی
بگو،
نشئه ی کدام عطر شیرین صبحی
که آفتاب با پنجه هایش
به سینه می کوبد
و آسمان دانه های ستاره می کارد
تو که
از دل بادباک های تنها
به زمین می رسی
...
متن رویا سامانی
راه که می روی
در خوابهایم
لبهایم تبخال می زنند...
متن شعر کوتاه
این روزهای زندگی
مزه ی سیب کال می دهد...
متن رویا سامانی
از تو که حرف می زنم
صبر می آید
مگر این چشمها می فهمند......
متن شعر کوتاه
مرا دعوت کن
پشت پنجره ی بارانی
همانجا که
بخار غم نشسته ست
تا یاد تو را
در فنجان قهو ه ام
ارام سر کشم...
متن شعر کوتاه
باز صبح به خواب هایم دست درازی کرد
تا پلک زدم
تو را از من
من و از تو گرفت......
متن شعر کوتاه
گنجشگی که
هر صبح آواز
می خواند
زنی ست
که تازه عاشق شده...
متن شعر کوتاه
تو که ...
بوی خوش ترنج را
روی ایوان خانه کاشتی
تو که ،
عکست را روی گل
قالی کاشتی
آه..
در این عصر شرجی
حیاط خانه مان گل کرد.....
متن شعر کوتاه
گم شدم
در فراسوی پیراهنت
هُرم نفس هایت
مرا به
دشت های لوت سپرد
تا در کویر چشمانت سبز شوم
بوی وحشی بیابان
سراب آغوشِ تو نیست...
متن شعر کوتاه
می خواهم
برگردم به قدیم، جایی که زندگی
در قاب عکس های سیاه و سفید
زندانی بود
اما دلخوش
دلم یک جرعه سادگی می خواهد
خمار صداقتم
کجاست تا جرعه ای بنوشم؟...
متن دلنوشته
می شود...
خنده هایت را به لبهایم
وام دهی؟
مدتهاست که
کج کلاهی آنجا نشسته است...
متن شعر کوتاه
ای ماه
در سطرها راه می روی
مگر
راه گم کرده ای؟...
متن شعر کوتاه
اشکهایت را...
به دریا بسپار,
ماهیان
رازت را فاش نخواهند کرد...
متن شعر کوتاه
سلام ای افکار مغشوش
خوش آمدید
باز در سرم مهمانی است
سفره ای پهن شده
تکه ای غیبت در گوش هم بگذارید
من هم با اجازه
چند قرص خواب بردارم...
متن شعر کوتاه
باور کن...
در انتهای جاده های باران خورده،
رنگین کمان
منتظر بوسه های خدا نشسته
بیا ایمان بیاوریم
که هنوز در سکوت سربی
این شب سرد
دست خدا
روی شانه ای فرو می افتد...
متن رویا سامانی
تو...
ته یک شعر
نچیده ی سرخی
از ترک های انار فهمیدم
که نمی آیی
تا دل من خون شود...
متن شعر کوتاه
دلتنگی...
شبیه من است
فاصله ها را
وجب می زند...
متن شعر کوتاه
کسی
باور نکرد تنهایی ام را
جز، خیال توسن تو
که شب به شب
جغدی
فوت می کند به خاکسترِ باد آورده ی تو......
متن شعر کوتاه
بهانه های کاغذیم
رنگِ کهربایی گرفته
نمی دانم
پاییز همین حوالی ست؛
یا چشمانم سرما خورده ......
متن شعر کوتاه
دردهایش را می چلاند
زنی که غصّه هایش را
زیر باران می شوید......
متن شعر کوتاه
اهل آسمانم؛
ماهم خزیده پشت ابرُ
هوا دارد
به تمام حوصله ام
دست درازی می کند......
متن شعر کوتاه
کاش دستم را
زودتر می گرفتی
تا عشق بال در نیاوَرَد...
متن رویا سامانی
حوالی اینجا
سایه ها دنبال هم می دوند
اما تا صبح
یک جفت پا
از نفس می افتد...
متن شعر کوتاه
وقتی خیس می خورند
کلمات در گلوی من
کسی چه می داند
که این بغض سرکش
چه چیزی را بالا نمی اورد
پلک هایم اما
شب به شب خوابت را
می بینند...
متن شعر کوتاه
بعد از تو...
دلتنگترینم، از
دریا بپرس
که اشکهایم را
آنجا بیعانه داده اند...
متن شعر کوتاه
ادامه