زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
نوای راست پنجگاه
این صفحه اختصاص به نوشته های عاشقانه و عارفانه سولماز رضایی دارد
عصرها که می شود
مخصوصا اگر پاییز باشد
آدم دلش می رود که یک فنجان چای بخورد با تو
آنوقت می توان گفت طعم چایی ،عصر پاییز ، بوی تو
همان بهاری است که در راه است
سازهای آبی -سولماز رضایی...
متن سولماز رضایی
بهانه می کند قلبم تو را برای تپیدن
لبهایم تو را ،برای خندیدن
چشم هایم تو را ، برای دیدن
نفس هایم تو را ،برای بالا آمدن
و بودنم تو را ،برای بودن
سازهای آبی سولماز رضایی...
متن سولماز رضایی
تو تمام جاده ها را ، تمام شهرها
راحت تر بگویم تمام جهان را به من بدهکاری
چون هیچ جاده ای نیست
هیچ شهری نیست
اصلا هیچ کجا در جهان نیست ،که من باشم و در آن دلم برای تو تنگ نشود
سازهای آبی -سولماز رضایی...
متن سولماز رضایی
دراز کشیدم ،بدنم آرام می شود چشمانم کم کم گرم می شود
حالتی مثل خلسه دارم
چیزی بین بودن و نبودن
سبک شدم ،می توانم به هر کجا که می خواهم بروم
می آیم تا تو را پیدا کنم
احتمالا تو همً خوابی
خودم را در آغوشت جای میدهم
سنگین شدم
تکان نمی خور...
متن سولماز رضایی
هر کسی در دنیا باید مثل من ،یکی را مثل تو ،داشته باشد
که وقتی تمام دنیا روی سرش خراب می شود مطمین باشد کسی هست که میتواند در آغوشش قایم شود تا آوار دنیا روی سرش نریزد
سازهای آبی سولماز رضایی...
متن سولماز رضایی
کدام شاه کشورگشایی
کدام سردار سلاح به دستی
کدام فاتح تاریخ
کدام پیروز میدانی چون من توانست چنین فتح عظیمی را رقم بزند
من فاتح بی تاج ،بی سلاح و بی سرباز
\قلب توام \
و چه جهانی از آن بالاتر....
سازهای آبی-سولماز رضایی...
متن سولماز رضایی
قلم می شود شمشیرم
به جای نوشتن زخم میزنم
خون می چکد از کلمه هایم
فشار میدهم دستم درد میگیرد
باز می نویسم
باز خون می چکد
باز تو را می خواهم ......
سازهای آبی سولماز رضایی...
متن سولماز رضایی
جان عاشق قدرت خروج از زمان را دارد
نماز
سماع
ذکر
دعا
همه اینها ،اگر با عشق دمساز شوند ،عاشق را از زمان و مکان جدا می کنند
گاهی او را به ازل می برند ،درست وسط معرکه \الست برکم\
و گاهی او را به ابد ، در جوار \علیه راجعون \
آن سه روز ...
متن سولماز رضایی
وجودم عشق شد و عشق در کلماتم جاری شد
کلمات جمع شدند ، یکی شدند و نام تو را گرفتند
سازهای آبی -سولماز رضایی...
متن سولماز رضایی
جان پنهانم
نوشتن های تو روح داره
نوشته هات پر از وزن ،پر از شور و پر از حرکته
وقتی تو می نویسی احساس می کنم همه جهان ساکت می شه برای گوش دادن تو
در تو دریایی پنهان شده
و من خوشبختم که غرق در دریای توام
سازهای آبی -سولماز رضایی...
متن سولماز رضایی
خیالم خام بود ،گمان می کردم برای تو می نویسم
بیشتر که گذشت دانستم اصلا اگر تو نبودی ،قلم در دستانم نمی چرخید
و ذهن آشفته ام چیزی برای نوشتن پیدا نمی کرد باز هم گذشت ......
و دیدم در من ،تویی نشسته و قلم به دست گرفته و می نویسد
سازهای آبی -سول...
متن سولماز رضایی
شاید نتوان سنگینی غم و درد را با گذاردن سر ،بر شانه کس دیگر سبک تر کرد،
اما این کار باعث می شود احساس کنی در کنار غمهایت ، غم بزرگ تنهایی را نداری
سازهای آبی-سولماز رضایی...
متن سولماز رضایی
هر تغییری در وجود آدمی او را به وجودی جدید تبدیل می کند
هر استعدادی که شکوفا می شود
هر شناختی که حاصل میشود
هر حادثه ای ،چه خیر و چه شر از انسان ،انسان دیگری می سازد
سماع نیز آغاز تغییر است
و همین است
که بعد از سماع باید دیگری شده باشی ،...
متن سولماز رضایی
رویا داشتن خوب است
آرزوهای کوچک و بزرگ ما را به زندگی وصل می کنند
طلب های ماست که در ما توان حرکت ایجاد می کند
تمام رویاهای من در تو خلاصه شده
به زندگی وصل شده ام و حرکت می کنم و تمام اینها را از تو دارم
سازهای آبی -سولماز رضایی...
متن سولماز رضایی
هوا سرد شد
باران و باد با هم رسیدند
و من لرزیدم نه از سرما
که در غوغای باد و باران انگار صدای آمدن تو پیچیده بود
همانقدر بی خبر
همانطور .......
سازهای آبی -سولماز رضایی...
متن سولماز رضایی
جان جهانم
قبلا با کلمه ها باتو سخن می گفتم
بعد اعداد آمدند به کمکم تا من بگویم و تو بشنوی
نوبت به شکل ها رسید
من شکل ها را می کشیدم ،چیزی نمی گفتم اما تو هم ،می خواندی و هم می شنیدی
و حالا دیگر نوبت سکوت است
من سکوت می کنم تا حرفهای نگفته...
متن سولماز رضایی
کاری نکردم که بتوانم با آن بگویم نویسنده ام
فقط
\از روی دست خدا \
تو را نوشتم
سازهای آبی -آن سه روز...
متن سولماز رضایی
ن و القلم .....
تو را می نویسم ...
واژه کم می آید
به نوشته های خدا ، نگاه می کنم
تو را دوباره از دست خدا ، می نویسم
حرف به حرف ،سطر به سطر
در هر کلمه ای ،متولد می شویی.....
تولدت را روایت می کنم
قلم می چرخد و می چرخد و تو را می نویسد ...
متن سولماز رضایی
وقتی گفت
\داغ تو دارد این دلم \
خودش را معرفی کرد اما خواست به جهان بیاموزد :
بر هر دلی داغی نقش بسته است
دل را به نام آن \داغ \ بشناسید .
\داغ \شناسنامه جان است
اعتبار دلها به داغشان است
سولماز رضایی -آن سه روز...
متن سولماز رضایی
از من برای تو شاید تصویری گنگ مانده باشد
و از تو برای من ردپایی دردناک در روحم
هنوز جای پاهایت درد می کند
و تا وقتی این درد با من است باور می کنم که زنده ام
سازهای آبی -سولماز رضایی...
متن سولماز رضایی
آواره ام
حال آوارگان را می فهمی ؟
سرزمینی داشتم ، خلاصه در آغوشت ،بوی تنت و صدای نفس هایت
و هبوط چیزی شبیه همین بود
چه تبعیدگاه کوچکیست زمین
وقتی آغوش تو نیست
سولماز رضایی -سازهای آبی...
متن سولماز رضایی
جهان بی ابتدا
و بی منتهاست
مداری دارد و مرکزی
درست آنجا که گمان می کنی نقطه ِپایان است
حرکتی دیگر آغاز می شود
پایان پیش درامد است
پایان تنها نقطه تغییر است
از حالتی به حالت دیگر
پایان مبارک است
آن سه روز-سولماز رضایی...
متن سولماز رضایی
چند سالیست نزدیک عید قربان ،عده ای که اگر گوشت خورشت قورمه سبزیشان کم باشد می گویند غذا مزه آب سرد می دهد
ژست روشنفکری می گیرند که چرا گوسفند قربانی شود ،درخت بکارید
نمی دانستم امسال باید چه کنم
اگر قربانی تقسیم می کردم، میشدم خشونت طلب و ظالم ...
متن سولماز رضایی
اول تو را دوست داشتم و بعد دیدم دوست داشتن ،مثل مرضی واگیر دار است
بعد از تو ،عطر تو ،کوچه تو ،شهر تو را دوست داشتم
بعد از تو قلبم را که برای تو می تپید
چشمانم را که برای تو می گریست را دوست داشتم
بعد از تو ،همه چیز را به واسطه تو دوست داشتم...
متن سولماز رضایی
بابا آب داد
بابا نان داد....
دفتر مشق کودکی هایم کجاست جمله ها را کامل کنم .
باباعشق ،بابا امنیت ،بابا غرور ،بابا خنده داد
بابا خیلی خوب است
اصلا کلمه بابا قشنگ است
بابا را دوست دارم
سولماز رضایی...
متن سولماز رضایی
ماه دور از من
هرچه به آسمان چنگ می زنم ،دستم به تو نمی رسد
امشب جور دیگری دوستت دارم
اصلا امشب شب ،دوست داشتن توست
امشب تو را
مثل جرعه آبی بر لبی تشنه
تکه نانی در شهر قحطی زده
و شیرینی خواب بر چشمی بی خواب دوست دارم
چه نزدیک است نورت ،...
متن سولماز رضایی
و ندا آمد
\تو را برای خودم آفریدم \
منصور حلاج که می گفت \انا الحق \
تفسیر بر دار شده همین آیه بود
مگر می شود روح کسی در تو جاری باشد
و او تو را برای خودش خلق کرده باشد و تو \او \ نباشی
پس بچرخ که
\یار پسندید تو را .......\
آن سه...
متن سولماز رضایی
گفت
\بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست \
و به من آموخت هر طرحی که در ذهن دارم
هر نقشی که می زنم
روزی جان می گیرد
در من \تویی\ نشسته است
این منم که به رویای تو
\جان می دهم \
سازهای آبی-سولماز رضایی...
متن سولماز رضایی
پایان دنیا کجاست
لحظه ای که قرار است همه چیز زیر رو شود چه زمانی است ؟
برای هر کسی این پایان منحصر به فرد است
زمانی که دیگر دلیلی برای جنگیدن ،خندیدن یا حتی به آینه نگاه کردن در وجودش نمانده
آن لحظه ، لحظه پایان دنیاست
و همه چیز متوقف می ش...
متن سولماز رضایی
در کائنات هیچ چیز به اندازه وجود خداوند
توسط حواس پنجگانه قابل دریافت نیست
چون تنها اوست که در آن واحد با تمام حواس درک می شودو این است که عاشقان
او را بیش از هرچیز می ببینند
و صدایش را رسا می شنوند
و گرمی آغوشش را لمس می کنند
و به شمیم...
متن سولماز رضایی
ادامه