جان جهانم
قبلا با کلمه ها باتو سخن می گفتم
بعد اعداد آمدند به کمکم تا من بگویم و تو بشنوی
نوبت به شکل ها رسید
من شکل ها را می کشیدم ،چیزی نمی گفتم اما تو هم ،می خواندی و هم می شنیدی
و حالا دیگر نوبت سکوت است
من سکوت می کنم تا حرفهای نگفته تو را بشنوم
تو سکوت می کنی و حرفهای نگفته مرا می شنوی
مگر می شود دو جان از هم جدا اینقدر متصل باشند
بین من و تو فاصله هست ،اما جدایی نیست
سازهای آبی -سولماز رضایی
ZibaMatn.IR