زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
شعرهای حسن سهرابی(ساهر)
هنر خوار گشت جادویی ارجمندنهان راستی آشکارا گزند
یک عمر در این دایره تکرار شدیم
در بازی زندگی گرفتار شدیم
با اینهمه تکرارِِ بازیِ مرگ
در وادی بندگی چه هوشیار شدیم...
متن شعر
ای یار به یکباره مرا درد شدی
دزدیده ز من چه دیدی و ترد شدی
از زیرکی ات به عمق جان فهمیدم
نادیده بیامدی و همدرد شدی...
متن شعر
ای کاش دلِ ما اسیرِ نیرنگ نبود
همفکرِ گناه و فتنه و ننگ نبود
با اینهمه کشتار در عالمِ ما
در فکرِ سلاح و جبهه و جنگ نبود...
متن شعر
دلم تنهای تن ها شد دوباره
شبیه مرغ مینا شد دوباره
در این دریایِ مواجِ زمانه
اسیرِ موج غمها شد دوباره...
متن شعر
بیهوده از این باغِ پُر از خار گذشتیم
اینگونه از این باورِ بیمار گذشتیم
سرخورده چو گشتیم از این گردش ایّام
پژمرده چو زندیق از آن یار گذشتیم...
متن شعر
و انسان زاده شد در سرزمینی که از دل
آتش بیرون آمده بود.
و چه دلنشین است همنشین آتش شدن.
آنچه از این دل آتش جوانه زد و بیرون
آمد،
همان الهام نادری بود که از طرف
معبود به مخلوق شد.
و اینگونه شد که این حیوان،
اشرف مخلوقات شد ، به ن...
متن دلنوشته خاص
ای کاش گِدا به پادشاهی نرسد
این اهل خطا به جایگاهی نرسد
با این همه تزویر در خانه ما
هیچ اَهرمنی به جایگاهی نرسد
حسن سهرابی...
متن حسن سهرابی
بی صدا مهر و وفا و بندگی ها در گذشت
بی هوا مهر و وفای زندگی ها در گذشت
لاجرم بر ما گذشت آنچه نباید می گذشت
بی وداع عشق و صفای زندگی ها درگذشت
sohrabipoemحسن سهرابی...
متن حسن سهرابی
( بر ما گذشت آنچه نباید می گذشت)
بیصدا عشق و وفا و بندگی از حد گذشت
تا که بستم چشم خود یک لحظه یارمن گذشت
بی دفاع عشق و وفا در زندگی شد سرگذشت
حسن سهرابی
Sohrabipoem...
متن حسن سهرابی
من از خشم هستی بلا دیده ام
که از رنج و سختی شفا دیده ام
ندارم شکایت ز دنیایِ دون
من از چشم خود هم جفا دیده ام
حسن سهرابی...
متن حسن سهرابی
پُر کن از سوسن و سنبل همهٔ ذهنت را
و تُهی کن همهٔ نفرت را،
قلبتان را پُر از مهر خدایی بکنید.
بگذار که تنها
بِرَود تا ته آن ثانیه ها.
دِلتان را بسپارید به باد.
بسپارید به دستان خدا.
بوی بهار در تن ثانیه ها پیچیده است،
بگذار که ...
متن تبریک سال نو
چه دل انگیز است،شکوه بهار
در اندوه زمستانِ بیقرار
در هیاهوی کلاغ ها و کفتارهای بی تبار
شکوفه های سر برآورده از سوز خزان
نشان از روییدن جوانه هاست
زمان پریدن پروانه هاست
فرمان دل بریدن از بهانه هاست.
و چه دل انگیز است،دمیدن سرود ع...
متن شعر
دانی که فرهاد چرا غمگین است
از این همه اخلاص چه دل چرکین است
امروز که بینی دلش غمگین است
اندر غم احساس آن شیرین است--------
شاعر حسن سهرابی...
متن شعر
دِلَم اَندیشه را بی تاب می دید
تمام بیشه را در خواب می دید
میان اینهمه فریاد مرداب
تبر بر ریشه را جذاب می دید
حسن سهرابی...
متن شعر
دانی که مرا طاقت بسیار نمانده است
در چهره من گریهٔ به اجبار نمانده است
اندر پس آن چهرهٔ غمبار
در حافظه ام چهرهٔ آن یار نمانده است...
متن حسن سهرابی
در چشم تو از هوس هوایی باشد
گمراهی و عشقِ بی وفایی باشد
از آنچه شود سهم تو در راندن من
تنهایی و درد بی شفایی باشد...
متن شعر
روزگار عجیب خُشکیده است ز بی مهری باران.
مَشک آویخته شده بر در خانه تهی از آب است.
ساقی تشنه لبان مست به مسجد به نماز است.
همه دلخسته ز بی مهری هم......
همه تن ها،چه دلگیر ز تنهایی هم.
در این همهمه و ظ...
متن حسن سهرابی
زیبای نا پیدای من
بی گمان تو به غزلی ناگفته می مانی....که بر زبان
هیچ شاعری جز من جاری نشده ای .
ومن تنها شاعری هستم بی شعر،که تو را عاشقانه سروده ام.
و غزلت یگانه ترین سروده هستی ام شد.
حسن سهرابی...
متن حسن سهرابی
ارتش چشمانت چه حماسه ای آفرید...
با نگاهی آشنا..
آنسان که اسیر کرد همه سپاه
چشمانم...
حسن سهرابی...
متن حسن سهرابی
در دوردستها به دور از هیاهوی روزها و بزم ها و رزم ها..
رقص گلها وبرگ ها و رنگ ها را به تماشا نشسته ام.
همگی ناگزیر به تغییریم.ظهور نزدیک است....
پادشاه فصلها(( پاییز)) چهره نمایان کرده است.
حسن سهرابی...
متن حسن سهرابی
پایان بی آغازی است وصلت عشق و مرگ،،،،،،،،
درسرزمینی که مبلغانش جاودانگی و فرزانگی
را درروزی که نخواهد آمد
به تو نوید می دهند.
حسن سهرابی...
متن حسن سهرابی
آرزویم این است جانا
که چُنان تیغِ فَلَک
بَر زَنَد از ریشه تو را
که دِگَر رنگ خوشی
هیچ نیایَد به دِلَت.
حسن سهرابی
sohrabipoem...
متن حسن سهرابی
به دورانی که شیر دَربَند و
دل چرکین
زِ دستِ نامرادیهای دوران است.
چه نا زیباست:
کوکِ سازِ نامَردی
به دستِ
کَرکس و کفتار.
حسن سهرابی
sohrabipoem...
متن حسن سهرابی
در مثنویت شعر زدریا بنویس
چکامه ای از((حاله))شیدا بنویس
گَر مثنویت با دلِ ما همراه است
فصلنامه ای از هجومِ غمها بنویس
حسن سهرابی
sohrabipoem...
متن حسن سهرابی
سُخنها رَدِپای وَهلِ مرگ است
که دائم با دلِ من در نبرد است
دلی خسته چُنین پیغام سَر داد
که مَرگ با جانِ من در جنگِ سرد است
حسن سهرابی
sohrabipoem...
متن شعر
ما را زِ جهانِ دیدنی ترساندند
ما را ز نظام مردمی ترساندند
خوردند و بُردند همه هستی را
ما را زِ حرامِ گندمی ترساندند
حسن سهرابی
sohrabipoem...
متن شعر
بدونِ تو من آرامش ندارم
دِگر با زندگی سازش ندارم
بدونِ آن دو چشمِ عاشقِ تو
دِگر میلی به آسایش ندارم
حسن سهرابی
sohrabipoem...
متن شعر
نبرد
هوا بس ناجوانمردانه سرد است
غزلها با رباعی در نبرد است
در این بازار سرد شاعرانه
دلم تنها اسیر کوه درد است
حسن سهرابی
sohrabipoem...
متن حسن سهرابی
وقتی که ستم حک شده در مغز هزاری
باید که از آن وسعت فریاد بترسی
تا فهم تو در باطن این خشم نباشد
باید که از آن وحشت صیّاد بترسی
حسن سهرابی sohrabipoem...
متن شعر
این عالم بی جان ما،با تو چه زیبا می شود
با بودنت همراه ما،دنیا تماشا می شود
این درد بی درمان ما وپرده افکار ما
اندر خیال ما و من همرنگ رویا می شود...
متن شعر
ادامه