پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
ببین تو از حسادتِ دخترونه هیچی نمیدونی!حسادتی که یه تنه اش به تنِ دیوونگی خورده!تو فک میکنی من فقط به دخترایی که باهاشون حرف میزنی حسودیم میشه؟!آره عزیزم، اونها هم هستن ولی فقط که اونا نیستن!مثلا خودکاری که الان دستته! خب طبیعیه حسادتم!درواقع درستش اینه که الان دستایِ من تو دستت باشه، نه که خودکارِ میونِ انگشتات!یا حتی اون بالشتی که شب ها سرت رو روش میزاری، خب آخه لمسِ موهایِ مشکیِ تو و عطرِ تو _ازفاصله ای همینقدر کم_ مگه کم چیزیه؟؟...