زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
زانا کوردستانی
کسی که در سیاره ای مملو از جمعیت
تنهایی را انتخاب می کند،
دیوانه نیست، دلشکسته است،
بیگانه نیست، نا امید است.
شعر: تنها محمد (شاعر کورد ساکن ولز)
برگردان: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
نمی دانم درد بی مادری چگونه ست!
اما وقتی مادر در خانه نیست
شهر هم از شلوغی خالی ست.
شعر: تنها محمد (شاعر کورد ساکن ولز)
برگردان: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
برگرد تا به آن بی ایمانان ثابت کنم
که وجود معجزه در زمین را
خرافات می دانند!
شعر: تنها محمد (شاعر کورد ساکن ولز)
برگردان: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
خویشاوندان ما بسیار عجیب اند،
برای دیدارشان می میری،
اما تا که نمیری، نمی آیند.
شعر: تنها محمد (شاعر کورد ساکن ولز)
برگردان: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
هیچکس نمی تواند در دل من
به دنبال قدم های تو بیایید،
تو در میان همه کس در این دنیا برای من تنها کسی.
شعر: تنها محمد (شاعر کورد ساکن ولز)
برگردان: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
درد من این است
آنقدر دوستت دارم، که اگر بگویی:
فراموشم کن!
نمی توانم دلت را بشکنم!
شعر: تنها محمد (شاعر کورد ساکن ولز)
برگردان: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
الان فهمیدم که با رفتنت ضرر نکردم،
فقط ضرری از دستم رفت!
شعر: تنها محمد (شاعر کورد ساکن ولز)
برگردان: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
خودم را کشتم و اما نتوانستم
در چشم تو از پول، ارزشمندتر باشم.
شعر: تنها محمد (شاعر کورد ساکن ولز)
برگردان: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
دلیل پرواز من،
نداشتن بال نیست،
نیامدن توست!
شعر:تنها محمد (شاعر کورد ساکن ولز)
برگردان: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
مشکل نقاب این است
چون قیافه ی واقعی تو نیست
ممکن است دیر یا زود بیافتد!
شعر: تنها محمد (شاعر کورد ساکن ولز)
برگردان: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
ماندن با کسی
که هزار رنگ و رو دارد
هزار بار بی حرمتی به خود است.
شعر: تنها محمد (شاعر کورد ساکن ولز)
برگردان: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
برکات خداوند زیاد است
چنانکه رزق و روزی دل درمانده ام را
پر کرده از وجود تو!
شعر: تنها محمد (شاعر کورد ساکن ولز)
برگردان: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
برایت نوشتم: اگر من بمیرم، از من یاد خواهی کرد؟!
از آن زمان با خود می اندیشم اگر تو بمیری،
منِ مرده، چگونه یادت کنم!
شعر: تنها محمد (شاعر کورد ساکن ولز)
برگردان: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
روحم گنجشکی ست
که دور و برم چرخ می زند،
اما بر روی طناب گیسوی تو
استراحت می کند.
شعر: بروسک صلاح
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
رخسارت را آیینه می کنم
برای تماشای خویشتن دروغینم.
شعر: بروسک صلاح
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
پیراهن کهنه ی مادرم را به تو می بخشم
ولی افسوس که بوی مادرم را نمی دهی.
شعر: بروسک صلاح
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
تو شرابی
که در سینه ام نگه ات داشته ام
تا برسی، بیشتر می خواهمت.
شعر: بروسک صلاح
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
تو شبیه تسبیح چهارصد دانه ای،
که در دستم پاره شد!
اما در وجودم پخش.
شعر: بروسک صلاح
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
خیالاتی پریشان و سردرگم در درونم می چرخند
دیگر نباید از طلوع آفتاب شرم داشته باشم
به این داستان پر ماجرا پایان می دهم
دست و پای گردباد پراکنده را خواهم بست
تعدادی از ستارگان را خرد می کنم
و ماه را به پایین پرت!
می خواهم بدانم که مردمان، چو...
متن شعر کوتاه
خوب می توانم
همه ی کلمات لغتنامە ها را بدزدم و پنهان کنم
اما هرگز نمی توانم، جز این سرزمینی که در آن هستم
سرزمین دیگری را موطن خود کنم.
شعر: بروسک صلاح
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن شعر ملل
میان ازدحام و شلوغی مردمان، قدم می زنم،
اسمت را که می شنوم،
با احترام، دقایقی توقف می کنم.
شعر: بروسک صلاح
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن شعر ملل
دلم گرفتە،
همچون عروسکی شیشە ای!
که می خواهد گریه کند اما
لبخندی بر لب دارد.
شعر: بروسک صلاح
ترجمه:زانا کوردستانی...
متن شعر ملل
بسیار مشتاقم به پرواز درآیم و
بسان بادبادکی در آسمان برقصم!
من روحم را به انگشتان تو
گره زده ام.
شعر: بروسک صلاح
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
با آوازی زیبا گفتی: رفتم!
بە آن دخترکان زیباروی می مانستی که در بیمارستان
با لبخندی شیرین
شربتی تلخ سر می کشیدی...
شعر: طلعت طاهر
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
بعد از فراموش کردنت، مردم را تازه شناختم،
و با لبخندی نشان می دهم که خوشحالم!
رو به ستاره ها می کنم
نگاه می کنم و تو را نمی بینم
با کوچکترین حرفی، همچون آن گنجشکک می شوم
که خودش را به شیشه ی پنجره می کوبد.
شعر: طلعت طاهر
ترجمه: زانا ...
متن شعر کوتاه
هنوز این سرزمین جای خوبی ست!
چونکه غروب ها پنجره را می گشاییم،
کماکان ماه سر جای اش است.
شعر:طلعت طاهر
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
بیهودە امتحانت می کنم
مانند آن پیرمرد که دارو را نمی شناسد و
به داروخانه می رود و پاکت قرص هایش را نشان می دهد،
من هم لبخندت را بر چهره ام چسبانده ام و
هر بیننده ای می فهمد
شباهتمان را از روی آن لبخند.
شعر: طلعت طاهر
ترجمه: زانا کوردس...
متن شعر کوتاه
یکی دو ردیف که درست می کند، خراب می شود!
آن جوان در گوشه ی
چایخانه روی میز خم شده
می آورد و می برد، حتی با دومینه
در این جهان مسخره، خانه ای برایش روا دیده نمی شود.
شعر:طلعت طاهر
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
من فقط یک زن ام
در آینه ی داخل خانه ام
تو را می بینم
برای همین هر زمان جلوی آیینه ام می روم
و به خودم می خندم.
...
من فقط یک زن ام
که جلوی آیینه می روم
و زمان زیادی می مانم
و از آن دور نمی شوم
و در خیال تصور می کنم چهره ی زیبای تو را
و از ...
متن شعر کوتاه
یکی دو ردیف که درست می کند، خراب می شود!
آن جوان در گوشه ی
چایخانه روی میز خم شده
می آورد و می برد، حتی با دومینه
در این جهان مسخره، خانه ای برایش روا دیده نمی شود.
شعر: طلعت طاهر
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
ادامه