زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
روز نوشت نیمچه ماما
به نویسندگی : فاطمه مهری
تنهاترین شهروند این شهر بودم وقتی تنهایی دیگران رو پر میکردم.........
فاطمه مهری...
متن فاطمه مهری
ردپای بغضی که تو گلو مون ترکید و هیچ کس
نفهمید رو، فقط آب تونست پاک کنه
فاطمه مهری...
متن فاطمه مهری
دوست داشتن تو
قشنگ ترین اشتباه زندگیم بود
فاطمه مهری...
متن فاطمه مهری
دلا، جانا
در دیاری که عشق ،در جست و جوی معنا و مفهوم بود
دل عاشق مطلب .......
فاطمه مهری...
متن فاطمه مهری
تو تاوان کدام آرزوی نکرده منی که وادار
میکنی ، آرزو کنم دیدنت را ............
.............فاطمه مهری ...............
متن فاطمه مهری
دلا
از آن شهر دوری کن
در آن شهر کسی به یاد عشق نبود کسی به یاد ما شدن ،نبود
خاموش کن چراغ شهر را ،دست از جستجو بردار و باور کن ، ناباوریت را...
متن فاطمه مهری
کوچک که بود آرزوهایش را نوشت و آن را در جوی کنار خانه رها کرد و چشمانش را بست و مکان آن را در هر لحظه تا رسیدن به مقصدش تصور کرد.
صدای فریاد آرزوهایش، در هیاهوی باد گم شده بود و او ،خودخواهانه آنها را در دنیای عدم و نیستی رها کردو اینگونه بود که دخت...
متن فاطمه مهری
و بگو با لوح ساده ات چه کردند که بد بودن را
برگزیدی ؟!
شاید روزی ،تاریکی را از آسمان وجودت دزدیدم...........
متن فاطمه مهری
خودم ، جانم با تو چه بگویم ؟! از درد ها و ترس هایت یا از خیال بافی ها و وابستگی هایت
بگذار هر روز عاشق و مجنون تو باشم عاشقی که درآغوش ات گریه کند ، اشک غلتان کند و خالی شود از تمام غم هایش
پناه دلم باش و آرام کن این دل را که پر شده از آرزوها...
متن فاطمه مهری
گفتمش: روز و شبم در پی آزردگی اند
دیوانه شدند ، مست شدند درپی بالندگی اند
تو بگو با شب و روز ام چه کنم ؟!
گفت: دیرگاهی ست که شب پر زهیاهوست دلش
گر نیست رنگی که بگوید با تو
تو بمان ،اندکی صبر پذیرنده تر است
گفتمش: گر صبر بماند، فرصتی ناگا...
متن فاطمه مهری