شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
گر نمی دیدم توراتمام روزهای بعد از توتکرار ملا ل آورِ رکود بودگر نمی دیدم تورااز پس کدامین شعرآفتاب اندیشه ام می کرد طلوع؟تو از میان خستگی هااز میان التهاب نرسیدن هاتمامیِ من شدیگر نمی دیدم تورادر پس کوچه ای، روزیپشت چراغ قرمزیوز میان انبوه چشم هاییمی پیوست نگاهم، با توو اندیشه ام؛لبریز می شد، ز مرور نگاهتبی شکجهان تویی رابه قلبِ من، بدهکار بود...
چشای جنگلیتو وا کردی،زندگی قابل تحمل شدحافظ ام شاعری رو ول کرد وخطیِ پایتخت – آمل شدرنگِ چشماتو از کی دزدیدی؟از کدوم برگ، از کدوم سبزه؟که با هر گوشه ی نگاهِ توقلبِ من توی سینه می لرزه.تو شمالِ چشات منو گم کن! توی اون جنگلای بکر و عمیق!تو دلِ شالیزارِ مه زده وپلاژِ پرتِ بی نجات غریق. ....
My heart is always free to love anyone, but it always chooses youقلبِ من آزاده که هر کیو دوست داشته باشهاما همیشه تو رو انتخاب میکنه..!️️️...