شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
درد بی درمان شنیدی؟حال من یعنی همین!بی تو بودن درد دارد!می زند من را زمینمی زند بی تو مرااین خاطراتت روز و شبدرد پیگیر من استصعب العلاج یعنی همین!...
کاش خودتم مثِ خاطراتت واسه موندن سرسخت بودی...
شبها خوابم نمی برد...از درد ضربات شلاق خاطراتت روی قلبمبی انصاف...محکم زدی... جایش مانده است...
نامت / خاطراتت/ بوسه هایت و لمس حس بودنت را به دست باد سپردم. یادم تو را فراموش...
یکی آمد جایت را بگیردهر چه کلنجار رفتم با دلم نشدتازه فهمیدم چه حجمی دارد خاطراتت...........