متن درد
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات درد
گناه من چیست؟!
پروانه، شمع را گم کرده است
دشت از دست دریا دلگیر است
و پنجره، به سر کوچه با اندوه مینگرد...
من که میخواستم
کوزهی بطلان زندگانی را پر از ترانه بکنم،
گلهای خسته را در بستر باغ بخوابانم،
آب را قلقلک بدهم
تا که باران به قهقه...
هرچه بیشتر میشناسمت،
چشمم ارجمندتر میشود...
درد،
به من عشق داده است،
و زخمهایت،
سپاسِ جانماند.
حسابِ من،
با عشق است،
نه با تو.
آغوش کسی مرهم درد من نیست
ای مرگ مرا گرم در آغوش بگیر
مرهم تیغ تغافل خون خود را خوردن است
بخیه این زخم، دندان بر جگر افشردن است
باده انگور کافی نیست مخمور مرا
چاره من باغ را بر یکدگر افشردن است
از سبکباری گرانجانان دنیا غافلند
ورنه ذوق باختن بسیار بیش از بردن است
لنگری چون بحر پیدا کن که روشن...
💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹🍃🌷🌼🍀
🍃🌺🍂
🌾☘
🌷
نیشی درون زخم
زخمی به رویِ دل
یک رخ میانِ اَخم
به قلمِ🖋: پورِ مهر👇
#مهردادپورانیان
#سهگانی
🌷
🌾☘
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹🌿🌼🌷🍀
احساسم نفس میزند
در بیهمزبانی
درد باید دلت را
تا که دردم را بدانی
چون شمع سوزاندی جهانم را
تاریک کردی آشیانم را
پروانه ات بودم نفهمیدی
آتش زدی روح و روانم را
از خاطرت بردی مرا افسوس
بر گونه هایم زخم پاشیدی
من ماندم و شب های بی فانوس
تو دردهایم را نفهمیدی
همچون نسیم سرد پاییزی
آسان دلم را سخت سوزاندی
مثل...
تو نیستی
و تمام دلتنگی هایم
از ظرف آرزوهایم سرریز می شود
تا آغوشم را پر کنند از درد
تو نیستی
و همه ی ابرهای دنیا
از چشمانم
غزل وار چکه می کنند
تا اندوهبار
به اسم شاعر آوازم دهند
که من مریض از تو نوشتنم
آدمِ عصبانی
دو تا اشکال دارد
یک :
همیشه میترسد
دو :
همیشه درد دارد.
درد و ترس
ریشه عصبانیت هستند.
مرا ببخش
به خاطر دوستت دارمی که
از دهان افتاد و نه
دردی از نگفتنی های من دوا کرد
و نه دردی از نشنیدنی های تو
زتن ها میرسد تنها
و از تنها به تن ها درد
چه این تن های اطرافم
چه این تنهای اطرافم
مرا این چار حروف کشتند
منم تنها ترین تن ها
عاشق را برعکس کنی میشود قشاع.
قشاع : دردی که درمان ندارد:)
ای که نامت بر دلم طوفان درد است ،
کجایی ؟
لا به لای درختانی رشد کردیم که
به تبر میگفتن تقدیر
ما هم در سکوت محض،
سکوتی کز رضایت نبود پذیرفتیم
و همین دردی شد،
که زخممان را به عفونت کشاند..!
حصار در حصار در حصار تنم
سیمهای خار دار به قلبم رسیده اند
و مجالی برای عریان شدنم نگذاشته اند
زشت است ؛عیب دارد ؛ ودندان قروچه
ومن هنوز بامید تمامیت بلوریم زنده ام
شـب نشـان از تنـهایی و خـبر از درد دارد،
واژه به واژهی شـعرهایم بـوی مـرگ دارد!
قافیهی رفتنت میانِ غزلهایم پنهان شده،
قاصـدک خـبر از پاییز و روزهای سـرد دارد!
راستش را بگویم
فقط کنار تو
دَردهای بر جانم
خنثی و بی دَرداند.
وقتی که نباشی
از غم دوری ات
جان تنم که هیچ
حتی ثانیه ها هم
درد دارد.
خنده های تو تنها مُسکن من است
نمیدانم
اینهمه دارو را برای چه دکتر
تجویز کرده است
می شود حالا بخندی
کمی قلبم درد گرفته است.
در آسمان بیانتها دنبالت میگردم😪
در آن سرزمینی که خون ریختهست
دل از داغ مردم، جنون ریختهست
نه خورشید روشن، نه مهتاب گرم
جهان تیرهروزیست، بیرنگ و شرم
صدای قدیمی خموش است و سرد
نه پژواک مانده، نه فریادِ درد
دل از زخم دیروز، خونین و خست
چو جامیست لبریز از آه و بست
نگاهِ...
این آخر هفتهها دلم میگیرد
بر غربت رفتهها دلم میگیرد
با فاتحهای یاد کنید از اموات
از درد نگفتهها دلم میگیرد...