شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
آمده میلاد رضا یاغریب الغرباکن نظر بر فقرا یا غریب الغربابا دلی زارو غمین خواسته ملت همینده نجات از کرونا یا غریب الغرباهمگی دست به دعا یا غریب الغرباکن تو نابود کرونا یا غریب الغربا یا غریب الغربا یا غریب الغربا...
یاد اون زمان جنگ و یاد ماشه و تفنگ یاد وقتی ماکشی با جون ودل کلندنگیاد وقتی که ماخوند دعای کمیل تو سنگرون وقت حمله لووو همه شبو واختده جونبه شوخی به هم ماگفته که نور بالا ازدیچه بودن باالتماس دل به دریا ازدییاد یقلبی و آش سربازی بخیریا وقتی که ماگفت به همدگه سفربخیرهمه با شوروچه شوق شاگفت کی حمله ابو؟ایسری کدوممو راهی کربلا ابو؟وضعیت قرمزن و یادم هوند زمان جنگولی ای قرمز کجا وکجا قرمز جنگوضعیت قرمزو همه آماده جنگوضعیت قر...
میخوام زنگی بزنم به گذشته های دورمیخوام دردودل کنم من با ی سنگ صبوردنبال ی دوزاری با ی باچه تلفنهرچی دوس دارم بگم پشت خط تلفنبگم آی دوستای خوب مردم نیک جنوب بیاین تاباهم بسازیم خونه با چندل وچوب بیاین تا ماشینای لوکس بزاریم گوشه کناربرویم سراغ اون رنو و پیکان کاربریم اون زمونه ای که کسی غمی نداشت غم و غصه ها همه بوی آشنایی داشتیاد اون زمونه ای ی دل سنگی نبودحرفی جز مهرووفا دل ودلتنگی نبود ولی نیست نه پول خرد نه کیوسک تل...
اینروزا دلهای همه ابری وهم بارونیهچون جای خیلی از چیزا تو زندگیشون خالیههوای شهرما بازم گرمه و هم آفتابیهولی چه سود خونگرمی کو خودش دلنگرانیهعجب حکایتی شده رسم ورفاقتی شدهویروس نشونه ای شدهنشستن توخونه ها دیگه بهونه ای شدهیادش بخیر گذشته ها ویروسا اینجور نبودنبودن ولی اینجوری نامرد نبودندست بدعا بلند کنیم خدا خدا خدا کنیمبیاد اون گذشته هاازته دل دعا کنیمخدا خدا خدا خداخدا خدا خدائی کنمملکت و دلهامونو دوباره باصف...
کف زنیدشادی کنید روز روز دختراستجشن گیرید پایکوبید روز روز دختراستدخت غمخوار مادر میشود در زندگیپرتو افشانی کنید روز روز دختراستدختران گل میشوند بهر پدرگل بچینید گل بریزید روز روز دختراست هرکه دارد دختری در خانه اشپادشاهی میکند چون روز روز دختراست دختران هم مادرندهم خواهروهم همسرندوه چه بهتر هرروز روز دختراستتقدیم به همه دختران...
خوش آنسری که درآنسر بود هوای حسینخوش آندلی که در آندل بود ولای حسینخوش آن تنی که به کوی حسین سپارد جانخوش آن بدن که شود خاک کربلای حسین...
خسته ایم تا پای جان ایستاده ایمجان بکف با فتخار ایستاده ایمما سفیدپوشان کنار مردمیمبهرملت نزد داور روسفید ایستاده ایممردم بندر خداباد یارتانما برای جانتان تا پای جان ایستاده ایمبپاس تقدیر از کادر درمانی استان هرمزگان همچنین خواهرزاده عزیزم آذین...
گویندهمه که دیدن یار خوشستبهترزهمه لحظه دیدار خوشستشیرینترازین عیش چه باشد توبگوگویم مرا یاد رخ یار خوششت...
گفتی که زمن خسته شوی گفتم خیرگفتی که زمن دل ببری گفتم خیرگفتم که بیا تا که شویم یارگفتی که شوم یاورت ای یارولی خیرگفتم دلم از عشق تو ریش استگفتی که شوم مرحم اسرار ولی خیرگفتم که بیا تا که تورا سیر ببینمگفتی که بیایم بر دلدار ولی خیرگفتم که بیا تاکه شویم مست ازین عشقگفتی که شوم مست می یارولی خیرگفتم شنوم از لب تو من سخنی غیر؟گفتی که بلی هست ولی خیر ولی خیر...
دستم بسوی تو دستی برآسمان دست دگر کجاست که خاکی بسر کنم...
یاد زمان بچگی کوچیکی چولکییاد ان شیطونی و گازیای الکیگازی هفت سنگ بالا دارکلکاتیله بازی توکوچه چه خاشه سنگ چلکا وقتی که بارون شهوند فوری چکمه پا ما کهتوهووتو بارونو همه گل بازی ماکهوقتی که بارون شرخت سقف خونه هوشکهخنده و ی تشت زیرش مشکلومو حل شکهدختوو چوکو همه توکوچه دودوکا همه همسایه ولی مث دادا وکاکاغریبه توی کوچه نشتونست رد بشدمگه که چشمی مث چشم درویشون بشدفوتبال و گل کوچیکا گازیه گپ ترونهخوندن کتاب شووزیر تیر برقون...
عجب حال و هوائی داشت سیریک پسین دلگشائی داشت سیریکهمیشه سال نو هنگام نوروزمسیر باصفایی داشت سیریکبه همراه تمام اهل خانهببستیم بارو حرکت سوی سیریکزچالاکو بگویم یا کنکیچه به گویم زبیلائی سیریکزرستمها بگویم یا بناری یا کمالیچه نیکو مردمی مردان سیریکبیاد دارد کسی تینگو ومش میرزبابای براهیم و دگر ملای سیریکزعیسی و حسن آن خیل لشکرزمرشدها و آن سودای سیریکبیاد آن زمان و خاطراتشبیاد مردمان خوب سیریک...
دل من دلبری دارد ودلبر دلبری دیگرولی اوگر رود روزی نگیرم دلبری دیگراگردل دلبرم گردد وگر دلبردلم گرددچگونه من بیارایم دل ودلبر به یکدیگراگردل دلبرو دلبردل و باهم کنند سکنیچگونه من دهم تشخیص دل ودلبر زیکدیگربیا ایدل من و تو یار هم باشیم که کس را نیست جزما غمخوار یکدیگر...
دوستان باوفا یادش بخیر ان. همه مهرووصفا بخیریاد أن ایام خوب زندگیبهترینهای هما یادش بخیریاد أن تاخیرهای بی دلیلنقصهای فنی وأب و هوا یادش بخیریاد ان بازی فوتسال و تنیسجشنواره های ورزشی یادش بخیردر شروع هر مراسم با سلامرئیس سنی بو د حاج اکبری یادش بخیریاد أن روزگرمسافر داشتیماخم و تخم رئیس و سرشیفت هما یادش بخیربا مسافرهای خشک و بد مزاجلبخندهای سید جواد یادش بخیراز شفیعی گرکنم یادی اگرهم و غمش سیو تاخیر هما یادش بخیرج...
سلام ای دلبر شیرین تراز جان سلام ای مهربان یار ای همه جان بیا تا پربگیریم باهم ای یار بیا تا جان بگیریم با هم ای جان...