متن غمگین
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات غمگین
خاطراتمان سالهاست در کوچه های دلتنگی
گم شده است.
در میان قصه های بی پایان ،نفسهای خسته و
فریادهای جسته از گلو،
در هجوم اندوه برگهای پاییزی به خواب رفته.
و ما مانده ایم ، چشم به راهِ راهی که می دوید و می گریخت.
اینگونه گیر افتاده ایم در...
وقت کردی سری از این طرفها بزن
که نه تنها من
که پنجره و پرده و دیوار همه دلتنگ تواند
و فنجان چای نیز از دوریت به سوگ نشسته
بوی مهربانیت را نفس می کشیم
آسوده نبودم در این ره که تو بردی دل من را
آرزو شده ای و در دلم خفته ای
آن هم آرزوی محال در خیال خام
حمل کردن خاطراتی که پر از ،زخم است درد دارد
ای کاش موقع رفتنت، خاطرات و در کوله ات میبردی ..
آری این منم، اما چه سود؟
او که در من بود دیگر نیست، نیست.
گاهی به من فکر کن من حتی به گاهی بودن در فکرت هم راضی ام...
بعد از رفتنت به هر دیواری رسیدم
تکیه دادم…
زخمِ صد شمشیر بر دل هیچ تاثیری نکرد
نیشِ یک زخمِ زبان قلبی دگرگون می کند
خاطراتت شد بغض...
بغض هایم شد اشک...
اشک هایم خیس کرد، همه دنیایم را...
هرگاـہ בشمن نزבیک شـב بهت
بـבوט از בور گلولـہ اش بـہ هـב؋ـ نخورבـہ ..
هر نزבیک ‘شـבنے
ـבست ر؋ـاقت نیست ر؋ـیق
جز تو هیچ حسی به هیچکس ندارد، دل من..
رفــــــت...
بی آنکه بداند همه دنیایم بود...
در این قبیله که دیدار روبرو جرم است
زبان دهکده لال است و گفتگو جرم است
بروی شانه طوفان رها نکن دیگر
حریر ملک ختن را که مو به مو جرم است
اگر چه حضرت حافظ وصال می طلبد
بگو به خواجه حذرکن که آرزو جرم است
نگو که سیب...
به من پیام میدی چه خبرا خبری نیس به جزدلتنگی میدونم کارداری گلم اما چه میشدمیزدی یک زنگی تومیدونی که فقط صدای تو به دل عاشقم آرامش میده وقتی حرفی میزنی صدای تو دل عاشقم نوازش میده
برخیز
و در جیب بگذار
برگ برگ حواست را
و عبور کن از زخم