پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
زندگی ذره ی کاهیست که کوهی ساختیم متن را کرده رها ،حاشیه هایی ساختیم زندگی هم چو عسل ،هم چنان زهر گذرد ما خود این بازی پر پیچ به راه انداختیم عباس رییسی...
یاد قدیم قدیم حریم خصوصی مونههحتی حمومشم عمومیه ولی چشم هیچکسی هرزه نههاونروزو پای کسی جلو کسی درازنهه ولی پشت پازدن هم هیچکسی بلد نهه اونروزو برگروچنچه و بختیاری مونهه ژله و پای سیب نهه اوج کلاس سفرون سبزی و اش و ترشیه اونروزو رنگ سال نهه ،مانتوی رنگارنگ نهه شلوارزخمی و پاره مونهه هرچه هسته توی بقچه ی مم گپویه اونروزو پیراهن م و کاکام نهه چادر م و دادام نهه هرچه هسته برا چندسال و برای همیه آرزوی ی بچه پوشیدن لباس ع...
,عید است و برون ریزید آن جامه ی وصلینه ,از سر بدر آویزید ,افکار نسنجیده ,ماه نو و سال نو باشد که نوین گردداز سینه جدا سازید حرص و طمع و کینه با زنده دلی رانید ازخود بدی و پستی لیکن نگهدارید آن همدم دیرینه...
آیت الکرسی بخوان ای دختر زیبا سخن تا تو گردی فارغ از هر درد و غم گر تو گردی آشنا با نور قرآن خدا همرهت گردد همیشه دست پررنگ خدا چون تو بارانی و باران رحمت است حفظ قرآن خود نشان از همت است...
بیا برهم زنیم رسم زمانه بخوانیم نغمه های عاشقانه بیا تا با همه دلبستگی ها حدیث عاشقی خوانیم شبانه...
عکسها سخن از خاطره گویند ولی دیدن یار کجا لذت دیدار کجا ؟...
من چو با عشق تو مستم بسمهمن چو دل را بتو بستم بسمه من زغمها همه دورم چو ملال ؟اینکه من با تو نشستم بسمه...
عید نوروز ٱمده روز نویی ٱغاز کن سال نو افکارنو گفتارنو را ساز کن باشروع سال و فصل نو شدن در بهار زندگی اینک کتاب دیگری را بازکن عباس رئیسی...
گل یاسم گل خوشبو ی باباتویی قندوعسل ، شب بوی بابادر اسفند مه شدی چون ماه پیدا چو مهتاب ٱمدی رو. سوی بابا 🌛🌙🌛🌙🌛🌙🌛🌙🌛...
پدر روزی بدون احترام و عشق نمیخواهد پدر کادو گرانتر ازحدیث عشق نمیخواهد پدر را توانی احترامش را بجا آورکه او از تو زرو زیور ,زمین و خانه و مسکن نمیخواهد روز پدر مبارک...
صبح شدو باران رحمت بارشش از سرگرفت شهرها را رونقی دیگر گرفت زنده شد ان خاطرات روزهای کودکی هم زمین از آسمان یک بوسه ای دیگر گرفت...
ای خوش آن عمر که در شغل محبت گذرد حیف از آن عمر که درناله. وحسرت گذرد ای خوش آن دل که مشغول محبت گردد حیف از آن عمر که دائم به بطالت گذرد...
چرا زعشق کسی را دگر نمیشود خرسند چه شد که قدروفا را کسی نمیداند چرا زمانه عجین گشته با دغل بازی چه شد که معنی حجب و حیا کسی نمیداند چرا زضعیفان کسی نگیرد دست چه شد که بوی خدا را کسی نمیداند...
چرا دگرکسی را زعشق خورسند نیست چه شد که وفا را کسی نمی بیند چرا زضعیفان کسی نگیرددست چه شد که صدق و صفاراکسی نمی بیند چرا زمانه عجین گشته با دغل بازی چه شد که حجب و حیارا کسی نمی بیند چرا دگر زمحبت اثر نمی بینم مگر زبانم لال که خالق هستی مرا نمی بیند...
اگن صدای دهل از دور خاشن شویلدا خاردن انگور خاشن از صدای سازوآوازو نغاره چه توا زیر بارون ،صدای یارون خاشن...
کاش زلزله در ذهن بشر می افتادکاش درذهن بشر شوروشرر می افتاد کاش میشد زمان هم به عقب برمیگشت فکر مال و طمع و حرص زسر می افتاد کاش میشد همگی ساده شویم مثل قدیم شیله و پیله وحیله ،ازسروجان بشر می افتاد کاش میشد بجای زرو اندوزی آن طوق زرین همان ،گردن خر می افتاد کاش زلزله در ذهن بشر می افتاد شوروشادی و شعف ، قلب بشر می افتاد...
ای هما ای مظهر عشق وصفا ای توای بانوی پرمهرووفا ای توای مادر ببین حال مرا ده نجات ما راازین ظلم وجفا یاد ایام جوانیت بخیر کس نمیگفت درجواب تونه خیر یاد ان روزی که دل تو میربودی ازهمه مینمودند دوستانت شادی و هم همهمه ای هما ای مادر ایران و هم ایرانیان ده نجات مارازدست دشمن واین بانیان...
مهر با مهربانی آمده چشمان دل را باز کن فصل جوانی آمده شور و نشاط آغاز کن مهرانه را چتری نما افکن بدور انجمن از شادی و شور و شعف پرواز کن پرواز کن عباس رئیسی...
هما روزی تک و تنها دراوج آسمانها بود چنان ببری خروشان هما ورد زبانها بود هما در اوج تحریمها به ابرو خم نیاورد ودرون خود ولی گرفتار بدیها بود چه آمد برسرش امروز؟ چرا اینگونه مینالد ؟همانی که زمانی را خودش محبوب دلها بود عصای پیری و فرسودگی دادند به دستش همائی که نشانش برترین لوگوی دنیا بود بیایید تا کنار هم همارا باز سازیم بمانند همان روزی که اوج آسمانها بود عباس رییسی...
بیایید سال نو را سال شادی ها بنامیم زدردورنج وغم فارغ بمانیم بیایید صخره ها را درنوردیم بیایید تا به دور هم بگردیم بنامیم سال نو را سال شادی بسان کودکان مشغول بازی بیایید قدر یکدیگر بدانیم که تا ناگه زیکدیگرنمانیم بیایید عقده ها از دل بشوییم بیایید تا زخوبیها بگوییم الهی سال نو باشی سلامت شود همچون عسل ، شیرین کامتهرروزتان نوروز نوروزتان پیروز عباس رئیسی...
زمانی عید نوروز عالمی داشت درختان گل و پرمیوه ای داشت زمانی عیدها باصفابود میان مردمان مهرووفابودزمانی چهارشنبه. سوری بیخطربود پریدن روی آتش مختصر بود زمانی مردمان یکرنگ بودندبه دوراز حیله و نیرنگ بودند زمانی شب نشینی ها بپابود محافل ،گرم اما بی ریا بود زمانی عاشقان نایاب بودند ولی یکدل و باهم باب بودندواینک زندگی گشته مجازی امیداست خوش شود پایان بازیعباس رئیسی...
روز نوروزاست و روز نوشدن با دل و دلدادگی همسو شدن روز نوروزاست و روز گم شدن در شادی است عید نوروزاست و جای خیلی اکنون خالی است روز نو ، بوی بهاران آمده بوی یاس و بوی باران أمده روز نو باید که عاشق تر شوی بایدازدیروزوامروزت به و بهتر شوی عیدنوروزاست و باید نوشوداکنون دلت عطر گلهای بهاری پرنماید منزلت روز نوروز است چگونه گردگیری میکنی؟دل ز بعض و کینه خالی میکنی روز نوروز ذهن خودرا ده جلا تانگردی هم به غصه ،هم به غمها مب...
شوری بسر است امشب حالی دگراست امشب گویید همه تبریک عید مبعث است امشبعباس رئیسی...
سالی که نکوست از بهارش پیداست سال گاو هم از آن چشم سیاهش پیداست سال موش با کرونا دست و پنجه شد نرم سال گاو است کنون شیروشرابش پیداست جشن گیرید و شوید شاد وبسی هم خرم سال خوبییست از آن برق نگاهت پیداست عباس رئیسی...
روز پدر است روز میلاد علی 🌹روز مرد است بخوانیم. غزلی🌹روز عید است و سرور است بگوییم تبریک🌹روز مردانگی و عزت و غیرت تبریک 🌹عباس رئیسی...
ای هما ای بهترین محبوب دلها ای هماگرتوباشی سرفراز مغموم نباشد حال دلها ای هما باتو بگذشت بهترین دوران ، گاه تلخ و گاه شیرینتر زقند ٥ اسفند آمده تاجشن گیرند ،بچه هایت ای هما ای هما گشتی اسیر رنج وتحریمها ولیک میستیزی یک تنه با این رقیبان ای هما ای هما ای بهترین مادر بگوییم یکصدا٥ اسفند آمده روزت مبارک ای هما...
ماه اسفند آمدی تا گرم کنی کاشانه ام همچو نوری آمدی روشن کنی این خانه ام بوی گلهای بهاری بوی عیدو بوی باران یاس من بهترینها آرزو دارم برایت دخترم ای یاسمن دخترگلم تولدت مبارک 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹...
چو مهمانت شوم روزی شود دنیای من زیبا اگر میهمان من گردی شود چشمان من بینا چه خوش باشد شوم میزبان بی همتا شود آیا محقق یک شب وروز این رؤیا ؟ بیا تا خود کنم میزبانیت ای دوست شوی میهمان من گرتو نگیرم جای در پوست...
روزجمعه دل هوای یار و دلبر میکندمرغ دل درکوی دوست هرلحظه پر پر میکند عباس رییسی...
چه شیرین بود ایام بی کلاسیمن و همسایگان و هم کلاسیکلاس درس و مشق وعشق برپاولی معنا نداشت این باکلاسی کلاس مدرسه شوری دگرداشتخصوصا زنگ تفریح ، همکلاسیبیاد زنگ انشا زنگ املاو ریاضینبود معلم و آن بی کلاسی چه رفتن آمدنها بود آسان کجا رفت آن زمان بی کلاسیچقدر دور همی ها مختصربود نداشت معنا سوادوبا کلاسیکسی چشمی وهم چشمی ندانست همه یکرنگ و ماننددویاچند همکلاسی چه شد برما کلاس معنایی دگر یافت که مدرک یا که ثروت شد با کلاس...
شب یلدا شب چله شب اول زمستونشب شعر وشب حافظ صدای نم نم بارونشب شیرین شب فرهاد شب همدلی شبی شاد شب دل زکینه خالی شب آسمون آبی شب از گذشته ها یاد شب شور شب فریاد شب یاد و یاد یارانشب سرما شب بارانشب بوییدن گلها شب دل ،نه دلبریها هرچه هست شب ی رنگیست همه شب شب قشنگیست شب یلدا شب چله شب اول زمستون بوی سرما بوی گلها بوی بادو بوی بارون عباس رئیسی...
شب است و دل هوای یار دارد هوای دیدن دلدار دارد شب است و دلبر من ناز دارد درون خود هزاران راز دارد شب است و دل بفکر عشق بازیست ولی دلبر مثال کودکی در حال بازیست...
کاش میشد اینهمه جنگ وجدل برپا نبودغیر عشق وعاشقی شعله ای برپا نبودکاش میشد ازمحبت توشه هارا پرکنیم تا بقولی خوبی وانسانیت نزد ما رؤیا نبود...
زندگی با عشق بین وه چه زیبا میشودهر بدی را نیک بین زشت زیبا میشودگر هوس باشد بجای عشق و شور زندگیمشتت آخر واشود دل خوارو رسوا میشود عباس رئیسی...
با همه نیک و بدم اما منم آبانی امگرچه سردم درنظر سرشار ازمهربانی امچون گذشتم من زمهرو آه آذر مانده استمهروآذر رابگویید من همان آبانی ام...
تقدیم به دختران دلبندم یاس و بارانببار باران بروی یاسم امشببگو ای یاس تو با بارانم امشببگو از عاشقی از زندگانیزدنیا و رموز جاودانی بگو با او که تا عاقل بمانددراین دنیا فقط عاشق بماندبگو از زهد و ایمان خدائیزآدمهای محبوب خدائیبگودنیابکام ما قشنگستببار باران که باریدن قشنگ استاگر یاس من وباران باهمبخندند نزدمن دنیا قشنگ است...
کاش ادکلن هم بوی مادر داشتیمصبح وشب همدم چومادر داشتیمکاش همیشه لای و لای عاشقیهمچو طفلی اززبان ومهر مادر داشتیمکاش در دنیا نبودی غصه و دردوفراقهم پدرهم مادروخواهر برادر داشتیمهرگلی یک بوی خوش دارد ولیکاش میشد یک گلی هم بوی مادر داشتیم کاش میشد ادکلن هم بوی مادر داشتیم...
اربعین است و دلم باز هوائی شده استشوروشین است ودلم کرببلایی شده استازره دور سلامی نمایید به حسین نی نوازید که نی نینوایی شده است عباس رئیسی...
یاد کوچه های خاکی یاد اون صفا و پاکییاد بوی گل پونهدوستیهای بی بهونهیاد خونه ی قدیمی دستای گرم و صمیمییاد اون نم نم بارون توحیاط تو باغ و ایوونیاد شام و شب نشینیچای قوری توی سینییاد اون گلهای عاشقبوی یاس و هم شقایقکاش میشد که بچگی کردساده بودو سادگی کردکاش بزرگامون بودن کنارمونکاش میگفتن ماهارو بچه هامونکاشکی کاشکیا همه سبز میشدنگلهای زندگیا سرخ و هم سبز میشدنعباس رئیسی...
تقدیم به همسرم بمناسبت سالروز تولدش٢٤ روز گذشت چون زماه شهریورشد عیان ماه ما بسان هم زروزیوردختری شوخ و هم خجل هم لوسنزد بابا همیشه او دس بوسمادری مهربان و مثل شمع شب سوز همسری باوفا ،رهنما وهم دلسوزفهیمه است ولی فوزی شده نامشدعای خیر همه باد همیشه همراهشمبارکست این تولد و این سورهمیشه شاد وسرزنده هم مسرورعزیزم تولدت صمیمانه هزاران بار تبریک...
شب میشوددل دلدار میخواهد چرا؟شب میشود صبح دل یارمیخواهد چرا؟دل درکجا یابد تورا .برگو به من عشق ،بازارمیخواهد چرا؟...
بیائید از حسین گوئیمدراین ایام پراندوه بیایید از حسین گوییم بیا هم یا حسین هم از حسین گوئیم حسینی که برای عدل و آزادی فدا کرد جان شیرین رابیایید از حسین گوئیم بیایید عاشقانه از حسین گوئیم حسینی که برای دین و دینداری زجا برکند بساط ظلم و ظالم را بیایید از حسین گوئیم بیائید خاضعانه از حسین گوئیم بیایید از علی اکبر بیاموزیم جوانی و رشادت رازعباسش حدیث زهد و عشق وباوفائی رابیائید در میانه گریه ها هم از حسین گوییم بیائید یاحسین...
محرم آمده یارب عجب غوغاست واویلا برای شاه خوبان تعزیت برپاست واویلا برای یا حسین گفتن نیازی بر هیاهو نیست ببین درخانه دلها عزا برپاست واویلا...
دلا تا میتوانی مهربان باشزدل همراه ویارمردمان باشزحقدوکینه و افکار منفینما خودراخلاص و شادمان باشروز وشب بخیر غلامعباس رئیسی🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹...
محرم ماه آزادی انسانست محرم ماه عشق و ماه ایثار استمحرم ماه خون دادن براه حقمحرم وعده دیدار یزدانستبیاموزازحسین آموزگاردینسکوتت درقبال ظلم خودش جنگی نمایانست...
شبست و دل هوای یار داردهوای دیدن دلدار داردشبست و دلبرم در پیچ و تاب استبرای دیدنم در اظطرابست شبست و دلبر من ناز داردهزاران عشوه دردل راز داردشبست و چشم یارم در خماریست شبست و وقت وصل و عشقبازیست...
شب هم بسر رسید و نگار من نرسیدعمری گذشت و کس بداد من نرسیدگویند که روز جمعه می آید اوجمعه و جمعه ها گذشت امام زمانه ام نرسید🌹...
چکنم گرکه توراباز سلامی نکنم🌹چکنم گرکه تورا خوش به کلامی نکنم🌹پس تو بشنو زمن غمزده اینبار سلامندهی گر توجوابی به سلامم چکنم🌹ما که از دوری یاران ضررها دیدیمندهی گر تو جوابی به پیامم چکنم🌹...
آنقدر جنس گرانست نتوانی بخریخط فقرروبه فرارست چه توانی بخریقیمت سکه وارزاق همه روبه فلکشیروماست خانه و مسکن نتوانی بخریبوی خوش را تودگر بار فراموش نماآنقدر عطر گرانست نتوانی بخریدل اگر پرزغم و ناله فراوان داری دل شاد و لب خندان که توانی بخریدل بدست آر ومبادا دلی را شکنیدل چو بشکست دریغا نتوانی بخری...
دلا تا کی بفکر نان و آبیدلا تا کی بدنبال سرابیدلا تا کی بنالی از زمانهچرا ریزی تو اشکهای شبانهچرا از غصه بی تابت ببینمچرا مانند مهتابت نبینمدلا تاکی کشی بار مصیبتچرااندوه وغم گرددنصیبتبیا و عقده ها ازدل تو واکنبیا و قلب خود را با صفاکندلا با دل تو دلداری بنا کنازین ره قلب وروحت راجلاکنبخندپس تاکه دنیایت بخنددنشاید ایندوروزه لب نخندددلا دیوانه شو دیوانگی کنبسان بچگیها کودکی کنکه در دیوانگی هم لذتی هستکه عاقل گر...