زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
آبی و سبز
کتاب و فیلم و دیگر هیچ...
فکر می کنی اگر غم و شادی یا عمل و فکری بمیرد تبدیل به چی می شود ، کجا می رود ، به چه شکلی در می آید؟ چون در این دنیا هیچ چیزی از بین نمی رود، فقط از شکلی به شکلی و از حالتی به حالت دیگر در می آید . خب پس این همه احساس و فکر و عمل ما چی می شود؟ من فک...
متن جملات محمد رضا کاتب
به آرش پیر که بعدها اسمش شد آرش کمانگیر، گفتند بیاید تا برای پایان دادن به جنگ ایران و کشور همسایه اش ،توران تیری بیندازد و مرز دو کشور را با تیری که می اندازد تعیین کند . هر جا تیر رفت آنجا مرز دو کشور می شد و جنگ برای همیشه دیگر تمام می شد . آرش تی...
متن جملات محمد رضا کاتب
چون ما دست دراز می کنیم و چیزهایی را بر می داریم فکر می کنیم مال خود ما هستند . نمی شود که آدم هرچه برداشت بگوید مال اوست ، چون توسط او دیده یا فهمیده شدند . فهمیدن که یکجور ربط دادن چیز هاست هیچ وقت باعث نمی شود ما صاحب چیزی بشویم. / محمد رضا کاتب...
متن جملات محمد رضا کاتب
همه چیز برای او دیگر بی مزه شده بود غم، شادی و درد همه یک مزه گرفته بودند .کامش از بین رفته بود. همه ی مزه ها یک مزه شده بودند و بعد همه ی صداها یک صدا شده بود. یک صدای یکنواخت و تکراری که از دهانهای جورواجور بیرون می آمد. و همه ی بوها که در نهایت ی...
متن جملات محمد رضا کاتب
این همه این در و آن در زدم که نپوسم ، آخرش رسیدم به لهیده ی خودم . فکر می کردم چیزی از بیرون آدم را می پوساند. برای همین به دست و پا افتادم تا نپوسم و نگذارم کنه ای زالویی چیزی خودش را به من بچسباند و حسابم را برسد. نمی خواستم مثل یک برکه ی آب یک ج...
متن جملات محمد رضا کاتب
زندگی یک مشت جاده ی عجیب و غریب و پر کیف است و یک آدم کله خر که مانده بین این جاده ها حیران . اگر از حیرانی در بیاید دیگر چیزی ندارد . اولین و آخر ین چیزی که دارد همان حیرانی و سرگردانی است. اگر آن را هم ازش بگیرند دیگر خیلی دست خالی می شود
/ محم...
متن جملات محمد رضا کاتب
خوشی و آرامش وقتی خوب است که کنار زندگی باشد، نه همه ی زندگی . زندگی یک کلبه است و یک مشت جاده . باید تمام جاده ها را تخته گاز بروی تا برسی ته اش به آن کلبه . اگر بد شانس باشی و آن کلبه اول جاده ا ت سبز شده باشد ، بیچاره ای چون بدجوری حوصله ا ت ا...
متن جملات محمد رضا کاتب
بعد این همه سال می فهمید زندگی چه اخلاق سگی دارد . می دانست اگر چه نمی داند کجا می رود ولی باز باید برود. این خیلی شانس است آدم بتواند تو همان روزهایی که ازش فرار می کرده باز زندگی کند و این بار بفهمد کیف هر چیز تو خودش است و تو تلخ ترین تکه اش. لذت...
متن جملات محمد رضا کاتب
نمی دانم آخر کاری این طور احمقانه ، چطور قاعده ها یی این طور عاقلانه دارد . این عادت آدمیزاد است هر چی تو کله اش باشد همان را می بیند فقط . پس آدم زرنگ کسی است که چیزهای خوب تو کله اش می کند .
/ محمدرضا کاتب / چشمهایم آبی بود /...
متن جملات محمد رضا کاتب
می گفت ماهی ها حافظه شان ۳ ثانیه بیشتر نیست و کل عمرشان ۳ ثانیه ی قبل است و فقط آن طور که تو آن لحظه فکر می کنند زندگی می کنند . فکر می کنم خیلی از دردهایی که آدم می کشد برای این است که نمی خواهد مثل ماهی ها آرام باشد . یک کسی و چیزی تو آدم هست که م...
متن جملات محمد رضا کاتب
اگر من بخواهم یک زن شب ، دربست بگیرم و یک آشپز دربست بگیرم و یک کلفت در بست بگیرم باور کن ده برابر برایم آب می خورد. این طوری یک خطبه ی عقد خواندم ۵ هزار تومان برایم آب خورده . کل زندگی ام راحتم .حالا خانم باید بیاورد و ببرد و دم نزند.
/ محمدرضا ک...
متن جملات محمد رضا کاتب
چاره ای برایش نمانده بود باید آنقدر می رفت تا مرگش را پیدا کند . همه ی ما یک جورهایی همین راه را می رویم بی آنکه بفهمیم . آن قدر باید برویم تا تسلیم شویم. بدبختی این جاست که گاهی تسلیم آدم از دور شبیه جنگ به نظر می آید.
/ محمدرضا کاتب / چشمهایم آ...
متن جملات محمد رضا کاتب
مردن، اعتیاد آورترین چیز دنیاست و این قرن، قرن رکورد است .
/ محمدرضا کاتب / چشمهایم آبی بود /...
متن جملات محمد رضا کاتب
احمقانه تر ین چیزهای دنیا ، شیرین تر ین چیزهای دنیا هستند .
/ محمدرضا کاتب / چشمهایم آبی بود /....
متن جملات محمد رضا کاتب
من یک نبوغ از دست رفته ام . سیزده سالم بود که دیپلم گرفتم . می توانستم کل واحدهای دانشگاه را تو عرض یک سال پاس کنم اما نگذاشتند. می گفتند باید ۴ سال حتما بیایی و بروی . با خواندن هر چیزی آن را حفظ می شوم . ظرف ۳ ماه فرانسه یاد گرفتم . گاهی با خودم...
متن جملات محمد رضا کاتب
من یک نبوغ از دست رفته ام . ١٣ سالم بود که دیپلم گرفتم .جهشی می خواندم. می توانستم کل واحدهای دانشگاه را تو عرض یک سال پاس کنم اما نگذاشتند . می گفتند باید ۴ سال حتما بیایی و بروی و هر ترم حداکثر ۲۰ واحد می توانی بگیری. با خواندن هر چیزی آن را حفظ م...
متن جملات محمد رضا کاتب
می دانی فرق آثار من با بقیه در چیه؟ در این است که در آثار من فرق مرده ها، زنده ها ، اشیا ،رنگها ، تیرگی ، روشنایی و موسیقی و سکوت با هم معلوم نیست. معلوم نیست این کجا شروع می شود و آن تمام می شود. چون اصلاً اینها با هم فرقی ندارند ، همه شان یکی اند ....
متن جملات محمد رضا کاتب
مرده فروشی الان در تمام دنیا رواج دارد. مرده ها هم مثل چیزهای عتیقه اند هر چی کهنه تر شوند مرغوب تر می شوند و قیمتی تر.
/ محمد رضا کاتب / رمان چشمهایم آبی بود...
متن جملات محمد رضا کاتب
مرده ها بزرگترین معلمین ما هستند در صورتی که ما شاگردهای خوبی باشیم .
/ محمد رضا کاتب / رمان چشمهایم آبی بود /...
متن جملات محمد رضا کاتب
می گویند اگر آدم بتواند جلو جلو نتیجه ی کارها و فکرهایش را ببیند دیگر خوش بخت است. در صورتی که هرچه ما می بینیم و در اطرافمان هست نتیجه ی اعمالی است که ما هنوز انجام ندادیم و هیچ وقت هم انجام نمی دهیم . اگر زرنگ باشیم می توانیم میان چیزهای تار دورو...
متن جملات محمد رضا کاتب
گاهی دیگر نمی دانم کی و چی هستم . فکر می کنم دلیلش این است که خط حا یل بین من و مکانها و اشیا از بین رفته . می ترسم یک روز صبح چشم باز کنم و ببینم مثلاً یک مکان، یک حس و حال یا یک شیء شدم، آن هم توی یک جای دور افتاده و هرچه هستم دیگر یک آدم نیستم./ ...
متن جملات محمد رضا کاتب
آدمیزاد ذاتا زندانبان است. چون دوست دارد هر چه به دستش می رسد زندانی خودش کند ، خواه چیزهای گران قیمت و با ارزش باشد ، خواه یک صدای بی ارزش . این تنها راز تجارت است.
/محمد رضا کاتب / رمان رام کننده /...
متن جملات محمد رضا کاتب
اگر زندگی تمام آدم های بزرگ تاریخ را زیرورو کنی به این نتیجه می رسی که پیشرفت بشر، فقط و فقط مدیون قدرت تله ها بوده ، نه آن آدم ها یا سیر حوادث و چیزهای دیگر . چون اگر آن آدم ، تله ی آن کار نمی شد ، یک احمق معمولی سیب زمینی خور از کار در می آمد ک...
متن جملات محمد رضا کاتب
زیبایی، خوبی، شادی و آرامش و همه ی چیزهایی که تحت نام روشنایی می شناسیم ، قا عده ها یی هستند که ما برای سرگرم کردن خودمان و ندیدن زشتی ها ساخته ا یم . / محمد رضا کاتب / برشی از رمان رام کننده /...
متن جملات محمد رضا کاتب
آدم صاحب آن چیزی است که خوب می بیندش و به چشمش قشنگ می آید ./ محمد رضا کاتب / برشی از رمان رام کننده /...
متن جملات محمد رضا کاتب
مگر آدم تا کی قدرت دارد فرار کند؟ فرار سخت تر از جنگیدن است. / محمد رضا کاتب / برشی از رمان رام کننده /...
متن جملات محمد رضا کاتب
وقتی آدم با خودش بدون دردسر می تواند حرف بزند ، شاید بی مغزی باشد به کس دیگری رو بیندازد و بهش چیزی بگوید و به خاطر یک جمله که گفته و شنیده آن همه زجر بکشد. / محمد رضا کاتب / برشی از رمان رام کننده /...
متن جملات محمد رضا کاتب
تله ها ، انسان را به جاهای رفیع و بلند مثل کوه ها می رسانند . اما خیلی زود می فهمی در آن جای رفیع ، بالای آن کوه لعنتی تنها و خسته ای و داری خودت را هم دیگر گم می کنی . این طوری است که فتح آن کوه را دیگر درک نمی کنی . کسانی که عجله می کنند تا از آ...
متن جملات محمد رضا کاتب
با گفتن از یک چیز یا داشتن نقشه ی راه یا دانستن در مورد چیزی ، آدم به فهم آن نمی رسد . اگر با گفتن چیزی بقیه می فهمیدنش ، همه ی دنیا الان افلاطون و ارسطو و بقراط بودند چون تجربه ی تمام آنها مقابل ماست . اما باز از ابتدا همه چیز را دانه به دانه با...
متن جملات محمد رضا کاتب
آدم ها دو دسته اند یا همه چیز دنیا را تله می دانند و هزار سال تو زندان شان جان می کنند و یا هیچ چیزی را تله نمی دانند و تو رویاهای شان برای لحظه ای وجود دارند و بعد دیگر نیستند ./ محمد رضا کاتب / برشی از رمان رام کننده /...
متن جملات محمد رضا کاتب
ادامه