زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
سید عرفان جوکار جمالی
شاعر، نویسندهمحقق و نظریه پرداز
جانا به فغان و اشک، بی تو سازم
عشق است که داده بال در پروازم
با رنج ندیده، درد دل، بیهوده ست
نه زاهدم و نه پیر و صاحبْ رازم
سید عرفان جوکار جمالی...
متن سید عرفان جوکار جمالی
خسته ام من خسته، دیگر به تَنَم جانی ندارم
گوشه ای اُفتاده ام گویا که دورانی ندارم
خشت خشت قلب خود را با غمی پوشانده ام
بیمِ ریزش من ندارم، شهرِ سامانی ندارم
حُرم سینه آخرش دانم زَنَد دل را به آتش
تَرسِ من از جان نَباشد، چون که جانانی ندارم
...
متن سید عرفان جوکار جمالی
در باغچه ذهن
شاخه گل تفکر را آب می دهم
تا عطر شمیم ادراک
بدنبال نسیم حمایت
با بوسه باد
فضا را آکنده از اندیشه کند...
من این شیشه عطر را هدیه می دهم
به طبیعت به لاهوت
و به هسته هستی موهوم
و گل واژه ی تفکر را
با ادراک منور الهام
در میان د...
متن سید عرفان جوکار جمالی
گفتند : به چه چیز فکر می کنی ؟ گفتم :هیچ
ناگهان زیر لب گفتم
ای آنکه همان هیچ منی !
ای کاش
یک امشب مرا یاد کنی!
گفتند : درد تو چیست؟
گفتم: دردم این است
که او را ندارم
اما درد او این است
که من او را دارم!!!
ناگهان زیر لب گفتند
در...
متن سید عرفان جوکار جمالی
ابر به ابر برایت می گِریسم هر شبانه
درد به درد ذخیره می کنم در کنجِ خانه
سید عرفان جوکار جمالی...
متن سید عرفان جوکار جمالی
دفتر شعرم را شبی
انداختم در آب
تا از فردایش
واژه آبی صداقت
از آن چکه کند
و آن واژه های خام و کم تجربه
کمی آب دیده شوند...
آن شب
من تا خود صبح
نغمه های موزونی که
آب می خواند را می شنیدم
من می شنیدم و می شناختم
برای قرب الهی
باید چون...
متن سید عرفان جوکار جمالی
دل من کوچه ی تنگی ست که هنگام عبور
روز و شب تنگ تر و تنگ ترش می کردی
سید عرفان جوکار جمالی...
متن سید عرفان جوکار جمالی
در دشت معنی
کی می تواند
ایثار گم شده را در میان
بُهت تردیدها بیابد؟
نوازش ایثار را بر سر غنچه زخمی
حس کنید
آنگاه که
من و آن غنچه
در حال شکفتن هستیم
آری
لبخند آن غنچه زخمی
نتیجه ایثار است
و بُهت هم چو منی
که دستاویز
علف های هرز م...
متن سید عرفان جوکار جمالی
هم چو اشک از چشم افتادم کسی باور نکرد
در میان دردها زادم کسی باور نکرد
سید عرفان جوکار جمالی...
متن سید عرفان جوکار جمالی
بُگذَر ، بُگذار ، بُگذَرَد ...
که در پهنه هیچستان زندگی
از هیچ هستیم
و
از هیچ ها باید بگذشت...
سید عرفان جوکار جمالی...
متن سید عرفان جوکار جمالی
از بس که دلم وای دلم در غمت افسرد
چون دشت تَرَک خورده ی بد حال کویرم
سید عرفان جوکار جمالی...
متن سید عرفان جوکار جمالی
گفت:بی دینی،دلم را کافری بی ریشه خواند
دل شکست ،اما نگفتم دین و ایمانم تویی
سید عرفان جوکار جمالی...
متن سید عرفان جوکار جمالی
در میان دشمنان، او را نشانش کرده ام
عیب من گیرید که خود میهمانش کرده ام
بعد از آن رفتن، کسی از درد من آگاه نیست
و چه شبها در خیال خود عیانش کرده ام
بی خبر از عشقم و بی رغبتم در دیدنش
آن طرف من همچنان، وردِ زبانش کرده ام!
من نمی گویم که ا...
متن سید عرفان جوکار جمالی
وجودم کجاست؟
آنکه سیری ندارد
به ناسوت...
با چشم دل باید دید
عشق ما تفردی محض است
که پرسه می زند
در عالم لاهوت و...
باید مهجور گشت از وجود
آری
باید از تحجر دور افتاد
خود را باید
در زیر نور غسل داد
ما را در دشت نور بیابید
ای دوست...
متن سید عرفان جوکار جمالی
هم درد منی و هم دوایم هستی
هم غیر، هم این که آشنایم هستی
یک لحظه مرا رها نکردی ای عشق
چون سایه همیشه پا به پایم هستی
سید عرفان جوکار جمالی...
متن سید عرفان جوکار جمالی
چه ندانسته
پر و بال ما به دیوار
خورد...
و نفهمیدیم که نبض پنجره
هنوز می زند
عقل های ما
ناودانی شد برای جاری کردن
افکاری باران دیده
در اتاقی، کوچه ای و...
و خون های ما
تهی گشت
از ملایمت هوش...
دل های ما
از صافی عشق دور شد
و با زب...
متن سید عرفان جوکار جمالی
چه زود به سر رسید زندگانی
از عمر چه شد نصیب، جز حیرانی؟
تکرار ندارد عمر، آگاه شوید
این رطل گران نبوده به آسانی
سید عرفان جوکار جمالی...
متن سید عرفان جوکار جمالی
دور از تو ز چشم، اشک خونین برخاست
تاب و تبم از هجر رخت، دائم کاست
با غیر تو را دیده ام و لال شدم
این عشق بهم ریخت حسابم، یکراست
سید عرفان جوکار جمالی...
متن سید عرفان جوکار جمالی
آوای نی و نگاری و دیگر هیچ
عرفان به سر طره دلدار مپیچ
فرصت ندهد زمانه عاشق را، حیف
در راه پر از دردسر و پیچاپیچ
سید عرفان جوکار جمالی...
متن سید عرفان جوکار جمالی
غم عاشقان سرکش چه غمی دراز باشد
دلِ عاشقان بی دل، دلِ پر گداز باشد
شب عاشقان تنها، شب هجر و درد یارست
دهلی بزن تو مطرب، که دلم به ساز باشد
رخ آن نگار زیبا چه شبی به ماه دیدم
سحری نگاه کردم مهِ خود فراز باشد
همه عمر، او به شادی دلِ ما به ر...
متن سید عرفان جوکار جمالی
آنچنان ما غم عُزلت بَرِ خویشان دیدیم
عزلتی نیست که باشد بَرِ ما وقت معاد
سید عرفان جوکار جمالی...
متن سید عرفان جوکار جمالی
از دیده خود، شراب نابم دادند
از یاد برَم، جانِ خرابم دادند
گفتند خراب، وقت بارانی را
مردم به همین فکر، عذابم دادند
سید عرفان جوکار جمالی...
متن سید عرفان جوکار جمالی
عاشقی راهی نخواهد راه هم بی راهه است
گر تو راهی را بدانی، عاشقی بیگانه است
سید عرفان جوکار جمالی...
متن سید عرفان جوکار جمالی
برگردیم
به آغوش منبسط نور
تا از تپش عشق
گوش عقل هامان کر شود
و رنگ آدم از تنمان فرو ریزد
شاید کمی انسان شویم...
و ما مردم دو عالم
تن خود را
به هر گلی می ساییم
تا مشام خود را
لبریز از بوی خداوند کنیم
و با این گهواره مدهوشی
روان نا آر...
متن سید عرفان جوکار جمالی
گر زبان باز کند آن دَرِ خانه رواست
پشت دیوار جفایی که شده به عشاق
سید عرفان جوکار جمالی...
متن سید عرفان جوکار جمالی
سایه ام لبخندی زد
و به من گفت
خوشحالم که نیمه روز
از تو جدا می شوم
به گمانم تحمل دردهایم را نداشت!!!...
متن غمگین
خواستم شرح پریشانی دل را بدهم
ناله زد عقل که هی باز نگو در بَرِ ما
سید عرفان جوکار جمالی...
متن سید عرفان جوکار جمالی
ای صاحب فضل و خرد و پاک سرشت
ای طالب زهد و سجده و باغ بهشت
از خوب و بد کسان تو را حاصل نیست
آنکس دِرَوَد دانه که در وقت بکشت
سید عرفان جوکار جمالی...
متن سید عرفان جوکار جمالی
اعتمادی نیست بر پهنای بازِ آسمان
آن کبوتر با قفس، پروازِ آرامی ندارد
سید عرفان جوکار جمالی...
متن سید عرفان جوکار جمالی
دیوانه ترین عاشق هشیار شدم من
از هرچه به جز عشق تو، بیزار شدم من
من یکه و تنها شده ام، لیلی و مجنون
نامرد، تو لب بستی و انکار شدم من
سید عرفان جوکار جمالی...
متن سید عرفان جوکار جمالی
ادامه