گفتند : به چه چیز فکر می کنی ؟ گفتم :هیچ
ناگهان زیر لب گفتم
ای آنکه همان هیچ منی !
ای کاش
یک امشب مرا یاد کنی!
گفتند : درد تو چیست؟
گفتم: دردم این است
که او را ندارم
اما درد او این است
که من او را دارم!!!
ناگهان زیر لب گفتند
درد مهجوری
درمان ندارد!!!
سید عرفان جوکار جمالی
ZibaMatn.IR