زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
بانوی کاشانی اعظم کلیابی
تک بیت ها رباعی قطعه غزل دلنوشته تمام حرفهای دل بانوست نوشتم تا ماندگار شود کپی بدون ذکر نام ممنوع
به آواز دل انگیز قناری
خزانی را بود هر نو بهاری
چه خوش باشد که با بذر محبت
گل لبخند بر لبها بکاری
اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
متن اعظم کلیابی
لبخند توای مادر همواره مسیحایی ست
هم مظهر عشق است و هم مظهر زیبایی ست
دامان پر ازمهرت چون دشت شقایق هاست..
ای سبز ترین دامن. دشتت چه تماشاییست!!
با ذکر و دعای تو آسوده دلم مادر..
زیرا که در اذکارت انگیزه و گیراییست..
تو هاله ی خورشی...
متن اعظم کلیابی
هر زمان محروم از چشم عدالت می شوم
بین این نامردمی ها بد قضاوت می شوم
می کشد آتش به جانم غصه ها بی اختیار
وقتی آزرده دل از بخل جماعت می شوم
کارد وقتی هم نفس با استخوانم می شود
ضرب در دلبستگی ها ، بی نهایت می شوم
می کنم سجده به درگاه الهی...
متن اعظم کلیابی
ای آنکه چشمان قشنگت رنگ دریاست
هم ساحل آرامش و هم دشت رویاست
مغرور زیبایم غزل جان گیرد از تو
جانا. غزال چشم تو. روح غزلهاست
پیشم بمان و با دل من عاشقی کن
چون بی تو دل افسرده و غمگین وتنهاست
با من بمان و عشق را نجوا کن ای دوس...
متن اعظم کلیابی
بغیر ازعاشقی مادر دراین دنیا گناهت نیست
تو یی شیرین ترازشیرین وفرهادی گواهت نیست
بخوان مادر برای من دوباره لای لای از عشق
که جز عشق وصفا چیزی درآن سوز صدایت نیست
تویی ساقی تویی ساغر تویی زیباترین باور
برای من بهشتی بهتر از دست دعایت نیست
...
متن اعظم کلیابی
میخواستند از او نماند یک نشانی
غافل از این که تا ابد زهرا است زهرا
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی...
متن اعظم کلیابی
چون آسمان که نور چشمش آفتاب است
خورشید زهرا سهم چشم بوتراب است
روزی به باب خانه اش گل پیرهن داشت
روزی علی در خانه یاس و یاسمن داشت
آن خانه که پر بود از عطر گل یاس
لبریز بود از سجده های سبز احساس
آن خانه که مهمان او روح الامین بود
شان ن...
متن اعظم کلیابی
ای فاطمه ای زینت عرش معبود
در وصف تو حق آیه ی تطهیر سرود
دردانه ی پیغمبر و هم شان علی
ناموس خدایی و زما بر تو درود
اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
متن اعظم کلیابی
لبخند بزن که زندگی شیرین است
بیچاره دلی که خسته و غمگین است
هرلحظه برایت از خدا میخواهم
عاشق بشوی که بهترین آیین است
اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
متن اعظم کلیابی
لبخند بزن که زندگی شیرین است
بیچاره دلی که خسته و غمگین است
هرلحظه برایت از خدا میخواهم
عاشق بشوی که عاشقی شیرین است
بانوی کاشانی...
متن اعظم کلیابی
غمت خوش آمده بر دل تو گویی صاحب خانه ست
که هر جا بنگرم نامت انیس قلب دیوانه ست
اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
متن اعظم کلیابی
کار دشواری ست عاشق بودن و دلدادگی
دل سپردن پای عشقی با تمام سادگی
شور شیرین میزند دل موقع دیدار او
کوه کن باشی دلت هم میشود بیمار او
اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
متن اعظم کلیابی
دل دادم و دل داد
صد ناله و فریاد
من در پی او زار
او در پی آزار
از دست خدا داد
کاین چهره به تو داد
اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
متن اعظم کلیابی
صبا ز حال پریشان ما خبر دارد
بگو که گوشه چشمی به ما بگرداند
ز دوری رخ جانان به لب رسیده جان
بگو دعا کند ای جان دعا اثر دارد
اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
متن اعظم کلیابی
غم دل با تو بگویم که خریدار منی
تو شفابخش دل عاشق بیمار منی
اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
متن اعظم کلیابی
نذر کردم گر دوباره قسمتم گردد نجف
یک شب جمعه بگیرم ختم ذکر یا علی
اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
متن اعظم کلیابی
یا فاطمه ای شفیعه ی هر دوسرا
حورایی وانسیه ای و خیر نسا
ای سوره ی کوثر سبب بود ونبود
هرگز نتوان وصف تو در شعر سرود
اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
متن اعظم کلیابی
یا فاطمه ای شفیعه ی هر دوسرا
حورایی وانسیه ای و خیر نسا
ای سوره ی کوثر سبب بود ونبود
وصف تو چگونه بر زبان آریم ما
اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
متن اعظم کلیابی
تو فاطمه ای زینت عرش معبود
ای آیه ی تطهیر خدا یاس کبود
دردانه ی پیغمبر و هم کفو علی
پروانه مگر جای تو در آتش بود
اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
متن اعظم کلیابی
مادر که ازدنیا نباید سیر باشد
در عنفوان زندگانی پیر باشد.
هجده بهار از عمر زیبایش گذشته
گل میشود از بوستان دلگیر باشد؟
در راه رفتن دست بر زانو بگیرد
چون کشتی طوفان زده پهلو بگیرد
درهر نفس ذکر لبانش یاعلی بود
زهرا که از مولا نباید...
متن اعظم کلیابی
وداع نکرده جدا میشوم من از کویت
از آیه های وداع تا همیشه بیزارم
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی...
متن اعظم کلیابی
حضرت زهرا س شهادت
طلیعه فاطمیه
باز هم دل، بی قرار روضهٔ مادر شده
باز حرف صورت و سیلی و میخ در شده
بازهم آتش به جان ما رسیده از دری
کز غم سوزاندنش چشم دو عالم، تر شده
حرف، حرف بغض و کینه از علی بوده فقط
آتشی کز کینه، پنهان زیر خاکستر شده...
متن اعظم کلیابی
در کنارم تا همیشه جایت ای گُل خالی است
جایِ دیگر روزگارِ تو اگر چه عالی است
غُصه دارد هیبتی که تن از آن لرزد، ولی
مثلِ غولِ قصه ها این دیو هم پوشالی است
تا که بودی زندگی رنگین کمان عشق بود
طرح بی جانش کنون مانندِ نقش قالی است
در شب...
متن اعظم کلیابی
دلم که میگیره ازاین زمونه
غم میاد و توی دلم میمونه
چاره ای جز صبر وقرار ندارم
چکار کنم راه فرار ندارم
به دل میگم خداخودش کریمه
بزرگه ومهربونه و رحیمه
هی به خودم وعده میدم دوباره
میگم زمستون که بره بهاره
خزون با اون رنگ و لعاب نابش
ب...
متن اعظم کلیابی
ای آنکه چشمان قشنگت رنگ دریاست
هم ساحل آرامش و هم دشت رویاست
مغرور زیبایم غزل جان گیرد از تو
جانا. غزال چشم تو. روح غزلهاست
پیشم بمان و با دل من عاشقی کن
چون بی تو دل افسرده و غمگین وتنهاست
با من بمان و عشق را نجوا کن ای دوست
با تو...
متن اعظم کلیابی
ویرانه شدم خانه ات آباد کجایی
کمتر بزن آهنگ غم انگیز جدایی
فریاد سکوت من دلخسته بلند است
گر چه نرسیده است به گوش تو صدایی
در می زنم آنقدر که آخر به روی من
در را بگشایی به تمنای گدایی
شاهی و دلم مهره ی شطرنج توباشد
خواهم که تو تنها...
متن اعظم کلیابی
من که میدانم دلت خوش روزگارت عالی است
در کنار من ولی جایت همیشه خالی است
بعد تو با درد تنهایی نمی آیم کنار
زندگی بی تو برایم قصه ای پوشالی است
تا که بودی زندگی رنگین کمان عشق بود
طرح بی روحش کنون مانند نقش قالی است
در شبم عطر تنت...
متن اعظم کلیابی
از محنت و روزگار ، حیران شده ام
از زندگیم سخت پریشان شده ام
اینگونه بگویمت که خیلی وقت است
از مردم این جهان هراسان شده ام
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی...
متن اعظم کلیابی
از رفتن تو عجیب حیران شده ام
از زندگیم سخت پشیمان شده ام
اینگونه بگویمت که دیگر حتی
از مردم این جهان هراسان شده ام
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی...
متن اعظم کلیابی
از رفتن تو دچار حرمان شده ام
از زندگیم سخت پشیمان شده ام
اینگونه بگویمت که دیگر حتی
از مردم این جهان گریزان شده ام
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی...
متن اعظم کلیابی
ادامه