دلم که میگیره ازاین زمونه
غم میاد و توی دلم میمونه
چاره ای جز صبر وقرار ندارم
چکار کنم راه فرار ندارم
به دل میگم خداخودش کریمه
بزرگه ومهربونه و رحیمه
هی به خودم وعده میدم دوباره
میگم زمستون که بره بهاره
خزون با اون رنگ و لعاب نابش
با برگهای قشنگ و آب و تابش...
تموم میشه پامیکشه از خونه
روسیاهی هم به زغال میمونه
امید دارم با گلها پیدا بشی
شادی قلب من تنها بشی
امید دارم سهم دلم تو باشی
شمع و چراغ محفلم توباشی
امید دارم عشق وبیاری واسم
سنگ تموم تو عشق بذاری واسم
خودم بشم کفتر روی بومت ..
ستاره ی قشنگ آسمونت
خداکنه سهم دلم تو باشی..
دونه واسه کفتر دل بپاشی
بازم بیای سر بزارم روشونت
تا که دلم نگیر ه باز بهونت
بازم بیای تا عشق وباور کنم
غصه وغم رو دیگه پر پر کنم
بازم واسم ازعاشقی بخونی
تا اخر عمر پیش من بمونی
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
ZibaMatn.IR