زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
سید هادی محمدی
اشعار کلاسیک
حضرتِ جاذبه در قصّه ی تَر جامانده
اشک در مَعبرِ شب عُقده ی چیدن دارد
آنقدر غُصّه زیاد است که هر پنجره ای
از بُلندای تنم شوقِ پریدن دارد
بعدِ تو درد شدن ماضی استمراری است
رو به آینده ی تاریک بُنِ فاصله ها
در سکوتی ابدی روح زمان سررفته
روی...
متن سید هادی محمدی
وقتی که
من به دُنبالِ تو بودم نگران وقتی که
تو در آغوش لبالب، هیجان وقتی که
قَد فروخورده ام از این همه سرگردانی
در رکوعی به تماشای کَمان، وقتی که
پاره های بَدَنم رو به غَمت می رقصند
وای، اَز پنجه ی جادویِ تکان، وقتی که
ثان...
متن شعر
شَبی که تاولِ ذهنم تو را مرور کُند
و با سُرنگ نبودت، هوا عبور کُند
پَناه حِرز و دُعا با کَرانه ی کُرسی
نمیتواند از این سَر، بَلا به دور کُند
بَرای دست ِ قَضا اِذْ ذَهَبْ بخوان که مُدام
گناهِ عشقِ تو جان را فَدای تور کُند
نگ...
متن سید هادی محمدی
تراشیده بودم سرِ خودنویس
که ازتو بگویم ولی پا نداد
تمامِ غمم ماند در قابِ مغز
دوخط ، دفتر کهنه ام جا نداد
سکوتم قدم زد درون گلو
ترک های خود را بغل هم نکرد
مُهمّاتی از ضامنِ انفجار
سَرِ زا ، کشید و عمل هم نکرد
در این ماجرای تبا...
متن سید هادی محمدی
مَن شاعری در شعر مَدفونم
سُر خورده ام در عُمق افکارم
سینوس و جَبر و احتمالم را
زخمی نمودم پایِ اشعارم
وقتی دَهانم شعرهایم شُد
جُغرافیا، تاریخ را سایید
ساعت به سمت دَرد رو کَرد و
در اِنزوایی توله اش زایید
از صُبح تا شب جُفت بازی ...
متن سید هادی محمدی
زیرِ آوارِ شَهرِ جمهوری
با هِگِل، توی خواب میخندم
پُشتِ ته مانده های نِفرینت
بی اَمان رویِ آب میخندم
پایِ چَشمَم، سَگی وَرم کردو
دُم تکان داد سوی انسانها
آخرین پُک به روی شعرم را
می مَکد در کَفِ خیابانها
سِکته کرده دوباره اَفکا...
متن سید هادی محمدی