زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
سید هادی محمدی
اشعار کلاسیک
هنوز داغ تو سنگین است
برای نعش خیابان ها
خراب نیمه شب صفر و
طواف خسته ی میدان ها...
متن سید هادی محمدی
کجای یاد تو سر رفتم؟
شبیه عاقبتِ سیگار
که ما دوباره بهم خوردیم
در اوجِ عاشقی خودکار...
متن سید هادی محمدی
ما قاتل ذوالفقارِ حیدر شده ایم
بر فرق علی رواقِ خنجر شده ایم
مثلِ نفسِ نحسِ بنی ساعده ها
شرمنده ی اشک های کوثر شده ایم...
متن سید هادی محمدی
حس میکنم گاوم کمی خر نصفه ای از اسب
لعنت به دنیای پر از اعدامی برچسب...
متن سید هادی محمدی
شعرم را بر دارِ بی کسی هایم دار میزنم
تنها نُتم، میان تَن ها
ماژورِ غم را پُر می کند
دُکمه های گلو
انتحاری ترین گلوله ی کوله ی
سکوت اند
حداکثر هایم
زبان لایِ حداقل ها گذاشته
چقدر جنازه ، پایِ گیوتینِ زیر سیگاری ...
متن سید هادی محمدی
سالهاست قاتل اردوگاهی شده ام
که آواره ترین لحظه های درد را به صلّابه کشیده
طوفانِ طراق
طپانچه ی تپانچه های طاق باز را از طمطراق انداخته
کلاغ ها
آبی
خیس
لیز
هیز
شاید هم صابونی اند
خروش خروس در پاویونِ ...
متن سید هادی محمدی
تکه های بدنم رو به غمت می رقصند
وای از پنجه ی جادوی تکان وقتی که...
متن سید هادی محمدی
در پادگان زخمی و بیدار باش شب
از برجک دهان کسی کلّه پا شدم...
متن سید هادی محمدی
من به دنبال تو بودم نگران وقتی که
تو در آغوش لبالب هیجان وقتی که...
متن سید هادی محمدی
و سالها در انتظار آدمم
همیشه ناله های جشنواره ی دمادمم
رواق صحن طعنه های بی امان
میان عَرعَر و هَوار بی نشان
برای دفعِ آخرین تَرانه های بی تبار
و دُک
تُرانه های تار و مار
صدای کَف ترانِ پیرزن
نگاه پَس ...
متن سید هادی محمدی
باز هم خواهم گفت
که از آوار ترین قرقره ی بی مادر
کَنَفِ درد ،چرا در وسط پیله ی ما تابیده
وچه بی رحمانه
تار و پود تنه ی شب گوها
در سکوتی ابدی مثلِ خدا خوابیده
باز هم خواهم گفت
که دراعماق رَجِ گندمزار
دست هاشور هبو...
متن سید هادی محمدی
دوباره نیمه شب
صدایِ مخملِ سگان
در آستانه ی جنون استخوان
و باور همیشه خیس رفتگانِ تکّه نان
برای مُشتی از نگاه حمد و سوره ها
چه می شود مرا؟
قضای نبش قبر میکنم
در این حیات خلوت پر از دهانِ سوژه ها
اگر چه خالی ام
برای د...
متن سید هادی محمدی
حس میکنم داغم تبم بالاتر از مرگ است
شاید که باید از تنم خود را در آرم زود...
متن سید هادی محمدی
وقتی که میفهمی دلت از آسمون سیره
یا پشت لبخندی تنت آروم نمیگیره
وقتی میون غصه ها درگیر احساسی
سخته که دنیای پراز دردامو بشناسی...
متن سید هادی محمدی
بی تو آبستنی پر از هیچم
مضربی صفر مانده درامّا...
متن سید هادی محمدی
فروبکش من من را به وقت زاییدن
که غیر من نبرد کِیف در تو خوابیدن...
متن سید هادی محمدی
بسم الله الرحمن الرحیم
صدای عشق به جوش آمد
از انفجارِ جسارت ها
جهان ِ منطق بی رحمی
در امتدادِ قضاوت ها
لَبی و آیه ی گیلاسی
نشسته بر یَقه ی تب دار
چه ترس از رُژ خونینت
نَمِ دهان و سرایت ها
خراش خوردنِ قلاّده
به دو...
متن سید هادی محمدی
بسم الله الرحمن الرحیم
در جنگل همیشه خزان مرگ می وزید
برجان سردِ الکُلیِ دُلمه های تاک
شَلّاق خورده با تَنه ی سَرد و فرفری
انگورهای لِه شده ی مَستِ روی خاک
کفّاره ی کراهتِ خرگوش پر زده
در آسمانِ کودکیِ اقتصادِ درد
پستانکِ نحیف پر ...
متن سید هادی محمدی
بسم الله الرحمن الرحیم
آخرین آفرین هایت شُل بود
سلانه سلانه سُل
سهمِ عدالت من بودی
در تابلوی سرخ همسایه
آه فروغ!
صدایی نمانده جز ، خین و سین
ریه ها را دوباره پیچیده ام
لای توتونِ سیگار
کجای زمان، تنهایی چسبید به من؟
...
متن سید هادی محمدی
ریه ها را دوباره پیچیده ام
لای توتون های سیگار...
متن سید هادی محمدی
اگر این درد خلاصی ندهد این بارم
دار را در وسطِ تختِ خودم میکارم...
متن سید هادی محمدی
روح نارنجکیم دست به ضامن برده...
متن سید هادی محمدی
هر چه آمد به سرم زیر سر خودکار است...
متن سید هادی محمدی
برای از تو نوشتن هنوز مغرورم...
متن سید هادی محمدی
بسم الله الرحمن الرحیم
در پادگانِ زخمی و بیدار باشِ شب
از بُرجکِ نگاه کسی کلّه پا شدم
ذهنم مچاله شد کفِ پوتین گریه ها
در متنِ انفرادی شعری رها شدم
سربازهای خسته ی بیتم گرسنه اند
فرمانده کنایه، ته دیگ مُرده اس...
متن شعر
بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی که میفهمی دلم از آسمون سیره
یا پشت لبخندی چرا پهلو نمی گیره؟
وقتی میوون غصه ها درگیر احساسی
سخته که دنیای پراز دردامو بشناسی
هرجا که اشکامو کنار میز می چینم
با توو سری های تبم عکساتو می بینم
با رفتنت ...
متن شعر
بسم الله الرحمن الرحیم
الاغها روی اقتصاد جفتک پران
انارِ عدالت، آب لمبویِ ماکیاولی
اصاطید ، هندوانه قشو می کنند
چه سبقتی گرفته اند برای مالیدنِ تخم های!
کاکتوووووووووووووووووووس
اشکِ پرولتاریا و هاون
نانِ دریچه ی...
متن سید هادی محمدی
بسم الله الرحمن الرحیم
هَوای مُنزویان زخمی از حسادت خیس
جهانِ ترس فرورفته در رشادت خیس
دوباره نیمه شب و صفرِ ساعتی مجروح
چقدر گریه بکارم برای عادت خیس
قسم به ترکش غم روی خطّ پیشانی
بُریده ناف مرا گوشه ی ولادت خیس
غریبِ از نف...
متن سید هادی محمدی
بسم الله الرحمن الرحیم
عُمری حدیث سایه و بارانِ واژه ام
جغرافیای دَرهَم و طوفانِ واژه ام
بر امتداد عمقِ معمّای بی کسی
تشییع سوت و کورِ خیابانِ واژه ام
شمّاطه ی دهانِ ملخ های هَرزه گرد
باور نکرده اند بیابانِ و...
متن سید هادی محمدی
سلام ای آخرین جامانده ی پوسیده بر دیوار
و بارانی ترین چتر انه های وحشی دیدار
زمین هیز و زمان در چنته ی تکرار
بسامدهای بی مقدار
و حس شاعری با ردپای ناقص افکار
همین جا صبر کن یکدم
کنار ذهن دلشوره
سوالی را که می پرسد ...
متن سید هادی محمدی
ادامه