زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
دکتر سید هادی محمدی
اشعار کلاسیک
هر چند که قامتِ خِضابت خون است
هنگامه ی با حُسَینِ تو اکنون است
با رمزِ تَوَکَّلتُ عَلی نَصر الله
در ضاحیه روز آخرِ صَهیون است
دکتر سید هادی محمدی...
متن سید هادی محمدی
چه عاشقانه نشستی کنارِ شانه ی احساس
شبیه برگِ برنده برای دلخوشی تاس
شنیده ام هیجان را میان سرخی چشمت
بگو زبانه بگیرد ضریحِ قرمز گیلاس
عبای تورِ یَمانی شکوفه های چُنانی
دهان گشاده تلف شد حواس پایه ی عکاس
از آسمانِ خیالم شبانه قهر بب...
متن سید هادی محمدی
ای سایه ی ماورا ، قَتیلُ العَبَرات
آلاله ی نینوا ، قَتیلُ العَبَرات
ماییم و خجالت و نگاه تاریخ
قد قامتِ سَر جُدا، قَتیلُ العَبَرات...
متن سید هادی محمدی
بذر هم نذر کنی خیابان بیابانم یک طرفه است...
متن سید هادی محمدی
من را برای خودم بیشتر بخواه...
متن سید هادی محمدی
علی هم که باشی اگر کوفه نخواهدت
ابن ملجم ها برسرت آوار می شوند...
متن سید هادی محمدی
از نَشتِ نقابِ دودی ات دق کردم
با هندسه ی عمودی ات دق کردم
بعد از دو سه نخ خاطره و مسدودی
در حادثه ی ورودی ات دق کردم...
متن سید هادی محمدی
بعدِ سلاخی دوشاب
دوغ خاردار
نوش تان...
متن سید هادی محمدی
در کوچه ی آرواره ها می میرم
با ساده ترین اشاره ها می میرم
وا کن دَهنِ دوخته ی شعرم را
از خِنگی استعاره ها می میرم...
متن سید هادی محمدی
هنوز داغ تو سنگین است
برای نعش خیابان ها
خراب نیمه شب صفر و
طواف خسته ی میدان ها...
متن سید هادی محمدی
کجای یاد تو سر رفتم؟
شبیه عاقبتِ سیگار
که ما دوباره بهم خوردیم
در اوجِ عاشقی خودکار...
متن سید هادی محمدی
ما قاتل ذوالفقارِ حیدر شده ایم
بر فرق علی رواقِ خنجر شده ایم
مثلِ نفسِ نحسِ بنی ساعده ها
شرمنده ی اشک های کوثر شده ایم...
متن سید هادی محمدی
حس میکنم گاوم کمی خر نصفه ای از اسب
لعنت به دنیای پر از اعدامی برچسب...
متن سید هادی محمدی
شعرم را بر دارِ بی کسی هایم دار میزنم
تنها نُتم، میان تَن ها
ماژورِ غم را پُر می کند
دُکمه های گلو
انتحاری ترین گلوله ی کوله ی
سکوت اند
حداکثر هایم
زبان لایِ حداقل ها گذاشته
چقدر جنازه ، پایِ گیوتینِ زیر سیگاری ...
متن سید هادی محمدی
سالهاست قاتل اردوگاهی شده ام
که آواره ترین لحظه های درد را به صلّابه کشیده
طوفانِ طراق
طپانچه ی تپانچه های طاق باز را از طمطراق انداخته
کلاغ ها
آبی
خیس
لیز
هیز
شاید هم صابونی اند
خروش خروس در پاویونِ ...
متن سید هادی محمدی
تکه های بدنم رو به غمت می رقصند
وای از پنجه ی جادوی تکان وقتی که...
متن سید هادی محمدی
در پادگان زخمی و بیدار باش شب
از برجک دهان کسی کلّه پا شدم...
متن سید هادی محمدی
من به دنبال تو بودم نگران وقتی که
تو در آغوش لبالب هیجان وقتی که...
متن سید هادی محمدی
و سالها در انتظار آدمم
همیشه ناله های جشنواره ی دمادمم
رواق صحن طعنه های بی امان
میان عَرعَر و هَوار بی نشان
برای دفعِ آخرین تَرانه های بی تبار
و دُک
تُرانه های تار و مار
صدای کَف ترانِ پیرزن
نگاه پَس ...
متن سید هادی محمدی
باز هم خواهم گفت
که از آوار ترین قرقره ی بی مادر
کَنَفِ درد ،چرا در وسط پیله ی ما تابیده
وچه بی رحمانه
تار و پود تنه ی شب گوها
در سکوتی ابدی مثلِ خدا خوابیده
باز هم خواهم گفت
که دراعماق رَجِ گندمزار
دست هاشور هبو...
متن سید هادی محمدی
دوباره نیمه شب
صدایِ مخملِ سگان
در آستانه ی جنون استخوان
و باور همیشه خیس رفتگانِ تکّه نان
برای مُشتی از نگاه حمد و سوره ها
چه می شود مرا؟
قضای نبش قبر میکنم
در این حیات خلوت پر از دهانِ سوژه ها
اگر چه خالی ام
برای د...
متن سید هادی محمدی
حس میکنم داغم تبم بالاتر از مرگ است
شاید که باید از تنم خود را در آرم زود...
متن سید هادی محمدی
وقتی که میفهمی دلت از آسمون سیره
یا پشت لبخندی تنت آروم نمیگیره
وقتی میون غصه ها درگیر احساسی
سخته که دنیای پراز دردامو بشناسی...
متن سید هادی محمدی
بی تو آبستنی پر از هیچم
مضربی صفر مانده درامّا...
متن سید هادی محمدی
فروبکش من من را به وقت زاییدن
که غیر من نبرد کِیف در تو خوابیدن...
متن سید هادی محمدی
بسم الله الرحمن الرحیم
صدای عشق به جوش آمد
از انفجارِ جسارت ها
جهان ِ منطق بی رحمی
در امتدادِ قضاوت ها
لَبی و آیه ی گیلاسی
نشسته بر یَقه ی تب دار
چه ترس از رُژ خونینت
نَمِ دهان و سرایت ها
خراش خوردنِ قلاّده
به دو...
متن سید هادی محمدی
بسم الله الرحمن الرحیم
در جنگل همیشه خزان مرگ می وزید
برجان سردِ الکُلیِ دُلمه های تاک
شَلّاق خورده با تَنه ی سَرد و فرفری
انگورهای لِه شده ی مَستِ روی خاک
کفّاره ی کراهتِ خرگوش پر زده
در آسمانِ کودکیِ اقتصادِ درد
پستانکِ نحیف پر ...
متن سید هادی محمدی
بسم الله الرحمن الرحیم
آخرین آفرین هایت شُل بود
سلانه سلانه سُل
سهمِ عدالت من بودی
در تابلوی سرخ همسایه
آه فروغ!
صدایی نمانده جز ، خین و سین
ریه ها را دوباره پیچیده ام
لای توتونِ سیگار
کجای زمان، تنهایی چسبید به من؟
...
متن سید هادی محمدی
ریه ها را دوباره پیچیده ام
لای توتون های سیگار...
متن سید هادی محمدی
اگر این درد خلاصی ندهد این بارم
دار را در وسطِ تختِ خودم میکارم...
متن سید هادی محمدی
ادامه