یکشنبه , ۲ دی ۱۴۰۳
من به دنبال کسی میگردمکه دلش پنجره ی بازِ نگاهم باشدو بدانم که حواسش به من استعاشقی رسم نگاهش باشدو من آرام آراممحو زیبایی روحش بشوم دل ببندم به دلشو دل انگیز ترین عشق و نگارش بشومکسی از عمق دلم می گوید ما که گشتیمنبود...
بوی عطرت که شنفتمبه لبم جان آمدمنم آن گل که نچیدی وزمستان آمد......
باید یک نفر بنشینددست بگذارد روی شانه اتاز ته دل بگوید:چه مرگت است دیوانه جان؟سفت بغلش کنی وتمامِ خوب نبودن هایت از چشم هایت بزند بیرون......
عطرِ تو دارد این هواسر به هوا ترینمنم ......
بعدِ توبا هر غروبی ؛بی قراری میکنممی نشینم با نبودت جمعه داری میکنم ......
باید چیزی باشد ؛که پابند ات کندکه درِ گوش ات بخواند ؛ نرو !آدم یک سال با دیوار هم حرف بزندپنجره وار دوستش خواهد داشت......