متن تک بیتی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات تک بیتی
خنده دوست چنان قند و عسل شیرین است
تکیه گاهی ست، زمانی که دِلَت غمگین است...
هر زخم کهنه را، باد بیصدا میبرد
خواهی نخواهی جوانیات را، پیریات میبرد!
می زند موج غمش بر پیکرم دیوانه وار
ای خدا آخر مرا با قصه یِ دریا چه کار...!؟
در دام نگاه تو گرفتار منم من.
و از عشق تو دیوانه و بیمار منم من.
افتاد مسیرت به ره دل ، اما به دلم نیست توانی
یک عمر همه را صرف تو کردم شعر و غزل و شوق جوانی…
هر که از ما بزند یا بخورد باکی نیست
ما همان دیوانهی مستِ پریشان حالیم
╭────❀⊱⊰❀────╮
در خلوت شعرم، تو شدی بیت نخستین
هر واژه به عشق تو زبان باز گرفتند
╰────❀⊱⊰❀────╯
در جدال عشق و منطق، منطق از بی منطقی
این دل دیوانه را هر شب شماتت میکند
تو آن غزالی و من، شیرِ مستِ پا بَسته
که از تو میکَنم اما ، نمیروم هرگز...
اگر گردِ کسی بسیار گردی...
اگر چه بس عزیزی خوار گردی!
غصه های کات دار و سرکشت سمت من است
شادی بعد از گُلَت را با که قسمت می کنی...!؟
کوهیم و نمی ترسیم هر چند دو صد دشمن
بر جـــان تمـــــام مـــــا در دم بــــزنند تیری
من تو را سوهان قم میدیدم اما ای دریغ،،
جای سوهان قمی سوهان روحم میشوی.
درونم مثل آواری فرو ریزد از آن روزی
که چشم از من بپوشانی
و روی از من بگردانی
با تیرِ نگاه تو گرفتار شدم همچو شکار
صید پابندِ تو را مرگِ دو صدباره روا نیست
طعم شورابه اشکم چقدر شیرین است
تو اگر خالق این حال خرابم باشی
در جدال عشق و منطق، منطق از منطقی
این دل دیوانه را هر شب شماتت میکند
میروم از خاطرت گم میشوم در این هیاهو
با من شوریده حالت لاف احساسی مگو
زنگار دلم ریخت ز جان گفتنت ای یار
هر بار بگو "جاااان" که کنم جان به فدایت
ای رفیق داغترین داغی که داغونم کرد
سردی دست تو در حاشیه ی رفتن بود
این کهنه بنای دلم از عشق ترک داشت
لرزید تو را دید و به یکباره فرو ریخت
جهت تنگی قلبم تو چه نسخهها نوشتی
دل پاره پاره اما به خدا دوا ندارد
بدترین نوع گروگانگیریست
بغض بیرحم به گلوییت زده باشد خنجر
نشود دم بزنی!