پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
نشسته بی قراری در دلِ من!هوای انتظاری در دلِ من!تمامِ من، از احساسِ تو شد شاد؛تمامِ توست جاری در دلِ من!زهرا حکیمی بافقی، کتاب دل گویه های بانوی احساس....
یک زن که میخندد هوا یعنی که مطلوبست از رعد و برق کوچک قلبش چه می دانی؟ دلگیر باشد ساکت و سرد است این دنیا از عمق چشمانش هوا را خوب می خوانی؟...
من هوا می خواهماین زمین کُشت مراهادی نجاری...
دخترم گفت :همه چیز زیباستآسمان زیباستهوا ، برف ، ابر ،آفتاب زیباستمن گفتم :زیباترین تو هستیکه دنیا را با چشم های کوچکتعمیق میبینیدر این دنیا ...چشم های بزرگ زیادی هستندکه نه می بینند!نه می خواهند ببینند ✍ رعنا ابراهیمی فرد...
ای کاش !کمی شهر مراعاتم کند... که هوایش هنوز هم بوی عطر تورا میدهد......
به گمانم من با چشم هایم تورا نفس می کشمچون تا می بینمت نفس هایم به شماره میفتد خونم اکسیژن بیشتری می طلبد و نبضم تندتر می زند!تو همان هوا هستی که در سینه من جریان دارد و من بارها و بارها تورا نفس کشیده امتو همان جریان خدا در روح آرام منی...ارس آرامی...
وقتی چشمانمان..کنج اتاق خلوتی را می گزیندمی دانیم زمستان رسیده استو عمر ما در رکود باتلاقی مسدود استوقتی سوار الاکلنگ چوبی می شویمو باد از سر ما می گذردلحظه ای طعم شیرین خوشبختی را می چشیماحساس دوران کودکیاحساس باهم بودنو احساس اینکه پدرهنوز هم در حیاط بزرگمانکنار بازیهای ما ایستاده استما چهار تایی ...به هوا پرواز می کنیمما چهار تایی به هوا پرواز می کنیمو آسمان امید ماستبیا به اتاق چادری منو ببین که چه کیفی دارد!...
هوا سرد است روح ظهور نور را خمیازه می کشد...
ما ارزش صبر پای هم را داریم در سینه همیشه جای هم را داریم دقت کردی چقدر پاک است هوا وقتی من و تو هوای هم را داریم؟!...
اینجاهوای خاطره تو، خیلی ابری استیک شب که چشمهای جهان راخواب می برد،آخر مرا و طفل دلم راآب ... می برد ...جلال پراذران...
هوا یک طوری استمثل طعم انار نوبرانهمثل بوی بالش مادرمچرا کلمات را معذب کنم؟هوا امروزطعم تو را دارد...
اقای قاضی میشه دنیا وایسه تا ما پیاده شیم ؟ اخه افتادیم یه جا که نه پنچره داره نه چراغ نه میشه دید نه میشه نفس کشید...
صدایش میزد هوا،میگفتم مردم میگویند نفستو میگویی هوا؟میخندید و میگفت:هوا که نباشدتو هر چقدر همنفس نفس بزنیمگر فایده ای دارد؟خلاء است، میمیری ......
هوا هوای بوسه های پی در پی و آغوش های تمام نشدنیست....
هواهم بی تواینجانابسامان استنه عطری دارد از شادینه ساز دلخوشی داردبه پای لحظه میپیچدواز یادتُمیخواند...
این هوانشانه از تو داردباران و عطرِ بهار وآرامشش...باید در این هواعاشقانه نفس کشیدکه زندگی را دلچسب تر کند .....
هوا کدر استو من در بغض آسمانذره ذره آب می شومشروع توستدر پایان منو من در اوج تابستانغرق پاییزم ......
ما هرکه باشیم، کسی را داریم که برای نفس کشیدنمان لازم است، اگر نداشته باشیم هوا نداریم، خفه میشویم، آنوقت است که انسان میمیرد ...مُردن از نبودن عشق، هولناک است؛ خفقان جان است !...
هوا هوای بوسه های پی در پی و آغوش های تمام نشدنیست ️️️...
هوا هر وقت که بارونیستتو فکر من چراغونیستپرم از خاطرات توهمونایی که می دونی...
-دوسش داری؟+نمی دونم دوست داشتن چه شکلیه ولی وقتی نیست انگار هوا برا نفس کشیدن ندارم !️️️...
جایِ زخمِ باورهایم بدجور تیر می کشد ...من هم در این هوایِ بیمار ، نفس کشیده ام ...و چه بی اندازه خسته ام ...این روزهاتمامِ وطنمدرد می کند ......
باران که میگیردهوا، عطر تو را می آوردتو زیر باران میرویشهری معطر می شود...
حواکه باشیبعضی هاهوابرشان می دارد که آدمند...
سرد است هوابیرون اگر میرویدستهای مرا هم با خودت ببر!...
می گن عناصر اصلی چهارتا هستندآب آتش خاک هواخوب که فکر میکنم می بینم درستهآبی که از تو دریغ کردند آتشی که به خیمه گاهت انداختند خاکی که شد محل سجده ی ما و هوایی که عمریست در دلها انداخته ای!!...
تهران پر شده است از نفس های تو چطور دلشان می آید بگویند هوایش آلوده است ...؟...
نمیدونم دوست داشتن چه شکلیه ولی وقتی که پیشم نیست ...انگار هوا برای نفس کشیدن نیست ️️️...
در کدام هوا نفس می کشی؟در کدام خیابان؟در کدام کوچه؟شب ها از پشتٓ کدام پنجره به شهر می نگری؟نگرانِ من نباشمن جایم امن استدر غریب ترین کنجِ این دنیایمدر دورترین سیاره از خورشیددر سردترین غروبِ پاییز...
یک ریسمان فِکندی ، بردیم بر بلندی ؛من در هوا معلق و آن ریسمان گسسته !...
به هوایی که دهد مژده تو جان بدهم...
هر جا هوا مطابق میل ات نشد بروفرق تو با درخت همین پای رفتن است...
قصه اینجاستکه شب بود و هوا ریخت به هممن چنان درد کشیدمکه خدا ریخت بهم......
با اینکه هوای جهان خوب نیستبه عشق تو دارم نفس می کشم!...
ابری ترینهوای منی و خودت نمی دانیوقتی به تو فکر می کنمچقدر باران می بارد......
حالم گرفته استاز این دنیایی که آدمهایش همچون هوایشناپایدارندگاه آنقدر پاک که باورت نمیشودگاه آنقدر بی معرفت که نفست می گیرد...
محبوب منهوا را از من بگیرخنده ات را هم!مثل سیگاریکه از فیلتر روشن شده باشددست نخورده از دست رفته ام...
هوایم را داشته باش ...وقتی تو هوایم را داری هوا هم خوب میشود ...اصلا هوا هم به هوای تو خوب میشود ......
آدمیزاد فقط با آب و نان و هوا نیست که زنده است!این را دانستم و می دانم که آدم به آدم است که زنده استآدم به عشق آدم زنده است....
یه جوری ببوسم که معلق شیم تو هوا...
دارم خفه می شومچقدر هوا از تو خالی است...
کاش به جای دلم گلویم تنگ می شد/ هوا نمی رسیدو خلاص......
رفتنت اول طوفان نفس تنگی هاست بنشین شهر دلش باز هوا می خواهد...
تا هوا روشن است باید از این ظلمت بیهوده بگذریم . دارد دیر می شود. من خواب دیده ام تعلل سر آغاز تاریکی مطلق است...
بی حوصلگی،دلیل بی صبری بودبالای سرم هوا فقط ابری بودجوری که دلم خواست،نچرخید این چرخحتی خود اختیار من جبری بود...
هرجا هوا مطابق میلت نشد برو . . .فرق تو با درخت همین پایِ رفتن است...
من از عطرِ آهسته ی هوا میفهمم تو باید تازه گی ها از اینجا گذشته باشی...
عطرِ تو دارد این هواسر به هوا ترینمنم ......