متن فلسفی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات فلسفی
اشعار من چه غَزَل چه هَزل خریدار ندارد،
چون آن بُتِّه سروی بی ریشه که یار ندارد،
امیرطاها ظهری....
اگر رفتار درویش با آن اسب مانند آدمی بود با آدمی دیگر و به این سبب اسب او بعد از مرگش باز به خانقاه برگشته و با دف دراویش می رقصد و آواز می خواند، این خودش همان معنای واقعی برگشت و تجسم حالات ماست. همه چیز جهان به ما...
اگر کسی دنبال چیزی باشد پیدایش میکند. و وقتی پیدایش کرد تازه میفهمد دنبال چی هست و دنبال چی باید بگردد. چون آن چیزی که پیدا کرده چیزی نیست جز خود پیدا کردن . / محمد رضا کاتب / رمان چشمهایم آبی بود/
تمام آدمها و تمام زمانها خود ما هستیم و چیز دیگری وجود ندارد. اعمال و افکار ما قبل از ما بودند و بعد از ما هم هستند. / محمد رضا کاتب / رمان چشمهایم آبی بود/
وقتی بچه به دنیا میآید فقط زبان گریه و خنده را بلد است. برای همین گریه میکند و میخندد که حرف زده باشد. سالها طول میکشد تا آن بچه زبان ما را یاد بگیرد . و وقتی میمیرد باز زبانی را که سالها یاد گرفته، فراموش میکند . او می...
وقتی بچه به دنیا میآید فقط زبان گریه و خنده را بلد است. برای همین گریه میکند و میخندد که حرف زده باشد. سالها طول میکشد تا آن بچه زبان ما را یاد بگیرد . و وقتی میمیرد باز زبانی را که سالها یاد گرفته، فراموش میکند . او می...
هر تکه ی ما تو یک زمان میمیرد . خُرد خُرد میمیریم. و این را دیر میفهمیم . برای همین هر عملی از ما یک جسد دارد که ممکن است تا سالها بعد از ما زنده باشد. هر احساسی از ما یک جسد دارد .آدم باید آنقدر باهوش باشد که...
گاهی رد و نتیجه ی بعضی از اعمال ماگم میشود و این باعث حیرانی و گمشدگی ما میشود . نمی دانیم کجا باید برویم و چه کنیم که از این حال خارج شویم . چون نمی دانیم به چه تبدیل شدیم . گاهی اعمال و مبتلای ما تبدیل به یک...
عیب ندارد تو آسمان نه ابری باشد ، نه پرنده ای و نه هیچ چیز دیگری اما نباید خوشحالی کرد دیگر که این قدر دست خالی شدیم . / محمد رضا کاتب / رمان چشمهایم آبی بود /
در طول زندگی مان ما ده ها من جسمی می بینیم به خودمان و صدها من روحی . جابه جا در زندگیمان روحمان تغییر می کند و ده ها مرتبه و حالت روحی را پشت سر می گذارد. هر من جسمی و روحی یک بدن دارد که روزی عاقبت می...
فکر می کنم این طوری است که هر کدام از اعمال و حال و هواها و احساسات ما در نهایت تبدیل می شوند به همان چیزی که بودند. به چیزی که قابل رویت باشند . شکل یک درخت ،کوه و شکل یک جسد خونی یا یک آدم دیوانه و بی...
فکر می کنی اگر غم و شادی یا عمل و فکری بمیرد تبدیل به چی می شود ، کجا می رود ، به چه شکلی در می آید؟ چون در این دنیا هیچ چیزی از بین نمی رود، فقط از شکلی به شکلی و از حالتی به حالت دیگر در...
می گویند اگر آدم بتواند جلو جلو نتیجه ی کارها و فکرهایش را ببیند دیگر خوش بخت است. در صورتی که هرچه ما می بینیم و در اطرافمان هست نتیجه ی اعمالی است که ما هنوز انجام ندادیم و هیچ وقت هم انجام نمی دهیم . اگر زرنگ باشیم می...
سال هاست که فقط از میان برها رفتم و به جای این که زودتر به مقصد برسم همیشه دیرتر رسیدم چون عجله ا م باعث شده نتوانم مزه ی آن همه جشنی که سر راهم بوده بچشم. دیر فهمیدم تو زندگی میان برها همیشه راه را نزدیک نمی کنند ....
چرا یک آدم باید به حرف های تاریکی کسی گوش کند؟ هر چه نباشد حرف های تاریکی آدم با حرف های روشنایی اش خیلی فرق دارد. میان تاریکی آدم بیشتر شبیه خودش است تا دیگران و این خیلی ناجور است. فکر می کنم دیوانه خانه ها پر از آدم ها...
عظیم تر ین علمی که بشر تا امروز توانسته فرا بگیرد علم طرح مسائل است. سؤال خوب چکیده ی تمام جواب های احتمالی خودش هم هست . علم و همه ی آموزش های ما فقط برای این است که بلد شویم بهتر سؤال کنیم یا یک سؤال بهتر بکنیم. این...
اگر کتاب های ترسناک را بتکانی می بینی همه ی کتاب فقط توصیف تاریکی و سایه های عجیب و غریب بیرون و درون آدم ها ست. در صورتی که هیچ چیز مثل تاریکی به آدم ها آرامش نمی دهد. چون همان قدر که تاریکی چیزهای خوب را مخفی می کند...
گاهی یک سری چیز ها توضیح نمی خواهد؛عمقش را بفهمی کافیست...