یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
جمعه و دلتنگی و پاییز و چشمی خیس اشککو طبیب حاذقی تا درد ما درمان کند؟؟؟...
عاشقت بودمولی ناجور سوزاندی مرانقره داغش میکنم دل را اگر یادت کند...
گفتند گناه است در آغوش تو خفتنبگذار بگویند که گنه با تو ثواب است...