زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
زانا کوردستانی
هر لحظه، نگاهم را از تو پنهان می کنم
تا که مایه ی اشعارم گردی و شیدایم کنی!
هر لحظه، خنده هایم را پنهان می کنم،
تا که لبخندی برایم بفرستی از لب های خیس ات و
داستان دوست داشتنت را ادامه دهی،
و با حرف هایت عمر دوباره ام دهی...
هر لحظه، زیبایی ...
متن برگردان شعر کوردی
او همراه نسیمی خنک می رود،
بدون کلامی!
بی قدم زدنی!
میان کوچه های شهر...
او می رود،
همراه با بادهای دم غروب!
...
سرد است!!! انگار زمستانی سپید است،
و شهر، جسمش را لای کفن پوشانده!
همچون دختری بی عشق و عاشق رشد می کند!
همراه با شکوفه های به...
متن برگردان شعر کوردی
پاییز مردی ست
و زن،
درختی برای پاییز!
وقتی که پاییز یواش یواش می آید،
زن را، نرم نرمک، لخت می کند.
شعر: شنو محمد زاخو
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
خبر داری وقتی که پروانه ای روی گلی می نشیند،
چنین احساس می کنم،
که لب تو بر لب های من نشسته است!
چرا باور نمی کنی،
وقتی قطرات آب رودخانه
بر روی سبزه زار اطرافش می پاشد،
حس می کنم،
دست من است که در مرتع سبز آغوش تو می لغزد!
می دانی زمانی ...
متن برگردان شعر کوردی
خنده از لب هایم رخت بربست،
و روشنایی چشمانم خاموش شد!
غم های گذشته ام سر بلند کردند،
و هرگز شاد و خندان نشدم.
چه سوت و کور شده آشیانه ی شبانه هایم!
نه دستی، نه صدایی!
یک بار دیگر خیال تو مرا ربود،
روح و فکرم در دستان توست
تو که در اوج مهر ...
متن برگردان شعر کوردی
وقتی می گویی: دوستت دارم!
تنهایی خودم را به خاطر می آورم
و شعرهایم را از یاد می برم!
...
بگذار چشم به راهت بمانم و
تمامی روزهایم را بشمارم،
باشد که یاد تو هر روز سراغم بیاید!
...
بگذار به یاد عشقت
به گلدان ها آب بدهم و
بال پروانه ها را...
متن برگردان شعر کوردی
زمانه ای ست، که احساس و شادی ات
چون باران می بارد بر رویم،
و خیسم می کند!
احساساتم،
مدام مرا به تو مشغول می کند!
...
روزگاری ست که،
بازوانم تشنه ی بغل کردن توست.
تا چون ماری سیاه،
چنبره بزنم میان سینه ات
تا که عطر و گلاب پیکرت را بر...
متن برگردان شعر کوردی
چه روزگار تلخی ست!
از مرگ هم عکس می گیریم و
بر گریه و زاری، یکدیگر می خندیم!
...
چه روزگار سردی ست!
گویی زندگی درون،
تابوتی سیاه خوابیده باشد!
...
چه روزگار بی بدیلی ست!
عشق را به صلیب می کشیم و
خیانت، راهنمای راهمان شده است!
...
چه سر...
متن شعر ملل
بگذار به یادت بیاورم!
و با عشق و ناز به دیدارت بیایم.
بگذار چون گذشته صدایت کنم،
و سراغ یادگاری هایت بروم.
...
تو از ماهتاب کدام شب آسمانی،
که چنین مستانه و خماری؟!
...
بگذار جام شراب را
از دستان تو بگیرم و بنوشم و
لبانت را مزه ی شرابم کن...
متن شعر ملل
روبروی آیینه ایستاده ام
مقابلم غباری سیاه می بینم.
و گردبادی،
که یواش یواش در جانم ساکن می شود.
شعر: رامیار محمود
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
آن پرنده های سیاه را نمی بینید،
بی آنکه بال بزنند،
پرواز می کنند،
تهوع می گیرند
و ستاره ای مرده
از منقارشان می ریزد.
شعر: رامیار محمود
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
می خواهی خودت را بکشی،
شاید که زندگی روی خوشش را به تو نشان بدهد!
اما گذشته سخت است،
وقتی میان این تن کوچک، تو نیستی.
شعر: رامیار محمود
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
سخت نیست، به جلو رفتن!
زیرا شما هنوز پی نبرده اید
که من برای زندگی ام، پر و بال می سازم،
نه تاریخ!
من برای تغییر کردن زبان و فرهنگم،
فریاد بر می آورم،
نه برای تغییر کردن جهان!
شعر: رامیار محمود
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
تا من از دوست داشتنت دست می کشم،
از درون پیر و فرتوت می شوم.
تا تو از نفرت و کینه ات دست بکشی،
روایت زندگانی من پایان می گیرد.
زیرا اگر ذره ای از تو ناراحت بشوم
روزگارت پر می شود از درد و رنج.
شعر: رامیار محمود
ترجمه به فارسی: زانا کوردست...
متن برگردان شعر کوردی
[ژنرالِ پاییز]
منَم، ژنرالِ پاییز!
منی که هرگز آرامش ندیده است!
ژنرالم… ژنرالِ هزاران درخت عریان و
میلیاردها برگِ ریخته!
***
منم، ژنرال پاییز!
کلاه روی سرم، ابر است و
ستاره های روی شانه هایم، چند برگِ نقرهای
پالتوی تنم، نسیم است و
شمش...
متن برگردان شعر کوردی
اگر روزی شنیدی که خودم را کشته ام
بدان که نتوانستم،
شعری بسرایم که آلامم را در خود جای بدهد.
شعر: ژنرال پاییز
برگردان به فارسی: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
در دنیای شعر سرگردانم
دنیای شاعری، آسمانی ست پر از گردباد
و پاییز شمعی ست فروزان در خونم
و پاییز زخمی ست عمیق بر جانم.
شعر: ژنرال پاییز
برگردان به فارسی: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
کاش توانش را داشتم تا کە دل را از سینە ام بیرون بکشم
خونش را بر جای پاهایش بچکانم
تا رجی از رد پاهای سرخ، بر برف
در کنارش،
زیبایی را نشان بدهد.
شعر: ژنرال پاییز
برگردان به فارسی: زانا کوردستانی...
متن شعر ملل
پیش از جنگ
سرزمینم، دختری زیبا و نورانی، بود.
افسوس!
بعد از جنگ،
دیدم که او سرزمینی به آتش کشیده شده بود.
شعر: ژنرال پاییز
برگردان به فارسی: زانا کوردستانی...
متن شعر ملل
قسمتان می دهم به نام خدا،
که روز مرگم،
با برگ برایم کفن بدوزید!
گوش و دهانم را هم با برگ های ریخته پر کنید!
تابوت و قبرم را نیز با شاخ و برگ درختان پاییزی بسازید!
آی ی! مبادا جنازه ام را در خاک سرد دفن کنید!...
شعر: ژنرال پاییز
ب...
متن شعر ملل
پیش از عروسی ام
پدرم، ماده گوسفندی را برای رضای خدا قربانی کرد.
من هم به پدرم گفتم:
- مطمئنم، خدا، عطر گلی را بیشتر از بوی خون دوست دارد!
شعر: ژنرال پاییز
برگردان به فارسی: زانا کوردستانی...
متن شعر ملل
ئه گه ر خۆر و مانگم
له ئاسمان باشانۆ
قه ت!
دل ناده م به هیچ لەنتەری
◇
اگر ماه و خورشید را هم
از آسمان پایین بیاورند
هرگز
دل به هیچ فانوسی نمی بندم.
زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
شاخانی شاهۆ
زاخەکانی قەندیڵ
چاوەکانی عەواڵان
رۆارەکانی سێمێنە و زەرێنە
بەڕوکانی زاگڕۆس
هەمویان دایکی منن!
داپۆشەرەم دەکەن
رێ وسانەم دەکەن
تێرەم دەکەن و
لە ئامێزی خوەیان دەگرەن
پەرژانی دڵەکەمی.
◇
کوه های شاهو
صخره های قندیل
چمشه ها...
متن شعر کوردی
به داخودوخان
بەلازیز و بەلالیسک
هه مو پڵژیاگ ئه بن
...
کوردستان گوڵستان بو.
◇
با غم و غصە
قاصدک بهاری و گل های کوهستانی
همگی پژمرده می شوند
...
کردستان گلستان بود.
زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
له کرمانشان بیم،
یان له تاران،
له مەشهەد بیم،
یان له کاشان،
جیگام ئەگۆڕم
بڵام رەنگ و خەدە ناگۆڕەمەوە...
◇
در کرمانشاه باشم
یا که تهران
در مشهد باشم
یا که کاشان
جا و مکانم را عوض می کنم
رنگ و خویم (اصالت کُردی خودم را) را که نه...
...
متن برگردان شعر کوردی
خۆزگا ئەم توانشت
لەجیاتی دۆ پێ دەگەڵ هەزار پێ هەڕام دەکرد
ئەدی من مەیت نەبووم
که بە نێوانی گۆڕستان دڵخۆش و نۆنگ بێم.
◇
کاش می توانستم،
به جای دو پا،
با هزار پا می گریختم!
مگر من جنازه ام
که به قبرستان دلخوش باشم.
زانا کوردستان...
متن برگردان شعر کوردی
من دلۆپێ بارانم
هورم
بادم
باخ و گولانم
چاوه رێتم
تاوی خۆری چاوەکانت
له سه ر دامه بتوانی.
◇
من قطره ی بارانم،
ابرم،
بادم،
باغ و گلستانم،
چشم انتظار تو،
که آفتاب نگاهت را بر من بتابانی...
زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
کی ئەڵی ئەۆینداری خەراوە؟!
من خۆ لە ناوانی زانیاری باشه یان ماڵ؟!
تووم ئیختیار کردەوە!
◇
چه کسی گفته عاشقی بد است
من که میان علم بهتر است،
یا ثروت؟!
تو را برگزیده ام...
زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
بهار برایت،
آهنگی عاشقانه، می خواند:
گل لیمو!
شاعر: سردار قادر
برگردان به فارسی: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
شعرهایم،
آلزایمر هم بگیرند،
نام تو را فراموش نخواهند کرد!
شاعر: سردار قادر
برگردان به فارسی: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
ادامه